چکیده:
گزارش تجربه گونه امیرمومنان علی(ع) از شناخت خدا به سست شدن عزیمت ها وگشوده شدن بسته ها راهی نو در خداشناسی است. مواجهه شارحان نهج البلاغه با این روایت، مساله تحقیق حاضر است. بررسی تطبیقی شروح نهج البلاغه مواضع اختلافی و اشتراکی آنان در فهم کلام امام علی(ع) را توصیف و تبیین می کند. آنان با سه رهیافت درون دینی، فلسفی و کلامی به تقریر و تحلیل شناخت خداوند به فسخ عزایم پرداخته اند. تفسیر روایت به شناخت از طریق معرفت نفس، حاصل رهیافت درون دینی است که بر اساس آن، تجربه حضور تدبیر الهی در خویشتن به دست می آید.این رهیافت مبتنی بر برخی از آیات قرآن وروایات معصومین (ع) است که عده ای از شارحان بدان استناد جسته اند. رهیافت فلسفی مفاد روایت را به برهان وجوب و امکان تحویل می دهد و رویکرد کلامی، آن را به برهان حدوث برمی گرداند. شارحان نهج البلاغه در بیان مدلول طریق فسخ عزایم نیز اختلاف دارند. اثبات صانع، اثبات تدبیرالهی، قدرت الهی و یکتایی خداوند، نتیجه این طریق دانسته شده است.
Experiment-based report of Imam Ali (peace upon him) to be knowing God lead to revoke the out goings and opening the shuttings is a new way in theology. Encountering the commentators of Nahj-al-Balaghah with this narration is the current / present research’s matter. They define and comprise their Common and different status in understanding Imam Ali’s (peace be upon him) speeches. They analize theology with 3 approaches of inter religion، philosophy، and speech. Interpretation cognition is from knowing him/her self and due to inter-religion approach and is according to God’s presence in him/her self. This approach is based on some Quranic verses and narrative that some descriptioners credit it. It deliver the narratives to incumbency and possibility logic. It give back it’s speech to logic. Nahjo-al-Balaghah Commentators have dispute in revoke of out goings. The proof of creator، divine rede، God power، and God oneness is due to this.
خلاصه ماشینی:
"مثلا در محاوره کراتیلوس این گونه آمده است: سقراط:کسی را که میداند چگونه باید پرسید و چگونه باید پاسخ داد اهل دیالکتیک نمینامی؟ هرموگنس:البته(افلاطون،1366،ص 744) 2-در محاورات میانی،دیالکتیک عبارت است از عمل بر فرضیات یا عمل مبتنی بر فرضیات به نظر افلاطون در مرحله دیانویا(استدلال عقلی)،نفس در پژوهش و تحقیق مجبور است با کمک تقلید از تصاویر از فرضیه شروع کند و به سوی نتیجه و نه به سوی یک اصل اول پیش رود؛مثلا در هندسه،ذهن از فرضیهها،با استفاده از یک شکل مربی به سوی نتیجه پیش میرود.
(پاپکین،1366،ص 279) دیالکتیک به خوبی میتواند نشان دهد که اصول موضوعه ریاضی دان نیازمند تجدید نظر است افلاطون در محاوره جمهوری در بند 510 میگوید کسانی که با هندسه و ریاضیات سر و کار دارند هر وقت بخواهند مطلبی را بررسی کنند،مفروضاتی از قبیل مفهومهای فرد و زوج و اشکال هندسی و سه نوع زاویه و...
نتیجه دیالکتیک یکی از ابزارهای مهم علمی و فلسفی است و اولین بار زنون،واضع واژه دیالکتیک بود و تا به قرن 21 میلادی(دیالکتیک هم چنان ادامه دارد)از معانی مهم دیالکتیک افلاطون،معنای چهارم آن است که در نهایت به ایده خیر منتهی میشود که همان خداست و افلاطون در محاوره مهمانی،از دیالکتیک عشق سخن میگوید و از پایین ترین مرحله عشق یعنی عشق به زیبایی اشیاء محسوس تا بالاترین مرحله عشق به خدا سخنانی را بیان میکند و خدا یعنی زیبایی مطلق و انسان به صورت فطری،مطلق طلب است."