چکیده:
تحقیق حاضر به بررسی رابطه کیفیت دلبستگی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی می پردازد. در این بررسی 245 آزمودنی پسر و 255 آزمودنی دختر پس از تعیین میزان بهره هوشی به وسیله آزمون "و- ام- ت- ای" (اژه ای، 1980) به پرسشنامه کیفیت دلبستگی (گرین برگ، 1995) و سیاهه هوش هیجانی (بار- ان، 1997) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون در دو گروه نشان می دهد که بین کیفیت دلبستگی و هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. ترتیب ورود متغیرها به معادله رگرسیون گام به گام در مورد گروه تیزهوش (بیگانگی از همسالان- اعتماد به مادر- بیگانگی از پدر- ارتباط با همسالان- سن) و در مورد گروه عادی (اعتماد به پدر، بیگانگی از مادر- اعتماد به همسالان- سن مادر) است. تحلیل واریانس (ANOVA) موید معناداری اثر جنس در هوش هیجانی بود. تحلیل واریانس چند عاملی (MANOVA) نشان از معناداری اثر گروه بر جنس در زیر مقیاسهای مقابله، حرمت خودپایدار، روابط بین فردی، خودآگاهی هیجانی و خودشکوفایی داشت. همینطور نتایج نشان از دلبستگی بیشتر تیزهوشان به همسالان و دلبستگی بیشتر گروه عادی به خانواده داشت. افزون بر این، دختران دارای هوش هیجانی بیشتری از پسران بودند و کیفیت دلبستگی پیش بینی کننده خوبی برای میزان هوش هیجانی بود.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مطالب عنوانشده،هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ دادن به این سؤال است که:آیا از روی کیفیت دلبستگی میتوان هوش هیجانی شخص را پیشبینی کرد؟همچنین آیا جنس و گروه(تیزهوش-عادی)باعث تفاوت معناداری در میزان هوش هیجانی میشود؟ *جامعۀ آماری،نمونه و روش جامعۀ مورد بررسی این پژوهش شامل دانشآموزان دختر و پسر پایۀ دوم دبیرستانهای شهرتهران در سال تحصیلی 82-1381 و دانشآموزان تیزهوش پایه دوم دبیرستانهای علامه حلی وفرزانگان سازمان ملی پرورش استعدادشان درخشان(سمپاد)است.
(جدول 1) (به تصویر صفحه مراجعه شود)تحلیل واریانس برای رگرسیون همزمان هوش هیجانی در دو گروه عادی و تیزهوش،همانطور که نتایج جدول 2 نشان میدهد،0/0001 <p معنادار است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) *بحث و نتیجهگیری *پیشبینی هوش هیجانی از روی کیفیت دلبستگی در دختران و پسران در گروه(تیزهوش-عادی)،اولین پرسش تحقیق بود.
اما این دلبستگی به همسالان به شکل بیگانگی از همسالان و ارتباط با همسالان در گام اول وچهارم نمایان شده است باعث از بین رفتن دلبستگیهای اولیه به مادر و پدرنمیشود، دلبستگیهایی که به عنوان پشتیبان فرد در زندگی اجتماعی عمل میکنند و در گام دوم و سوم بهشکل ورود متغیرهای اعتماد به مادر و بیگانگی از پدر جمعا 17 درصد تغییرات هوش هیجانی راپیشبینی مینمایند.
درحالیکه در گروه تیزهوش بیگانگی از همسالان درگام اول 20 درصد تغییرات هوش هیجانی را پیشبینی میکرد و مطابق نظریۀ دلبستگی(بالبی،1982)و بین دوره خاص نوجوانی بود،در گروه عادی این اعتماد به پدر است که در گام اول واردمعادله شده و 20 درصد تغییرات هوش هیجانی را پیشبینی میکند.
narI ned reuf TMW dnu lacigolonumni dna htlaeh,ecnegilletni lanoitome,tnemhcatta tludA.
(sserp ni)tnemhcatta tluda dna ecnegilletni lanoitomE.
tceffe redneg dna ega,tnemhcatta,seitiliba ecnegilletni lanoitomE."