چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه "اثر روزه داری بر سلامت روان دانشجویان" طراحی و اجرا گردید. 162 نفر دانشجو (102 دختر و 60 پسر) به عنوان نمونه در دسترس، انتخاب و یک تا دو هفته قبل از ماه مبارک رمضان، "پرسشنامه سلامت روان (GHO)را به عنوان پیش آزمون و یک تا دو هفته پس از اتمام ماه رمضان، مجددا همان پرسشنامه را به عنوان پس آزمون تکمیل نمودند. نمرات به دست آمده در پیش آزمون و پس آزمون کسر و نمره ای که میزان و جهت تغییرات "سلامت روان" را در قبل و بعد از ماه رمضان نشان می دهد به دست آمد .سپس این نمرات توسط تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که روزه ماه رمضان در تمامی خرده مولفه ها و نمره کل "سلامت روان" موثر بوده است. بدین صورت که این تفاوت معنادار در زیر مقیاس های "نشانه های بدنی "، " اضطراب و بیخوابی "، "نارسا کنش وری اجتماعی "، افسردگی و نهایتا نمره کلی "پرسشنامه سلامت روان" برای گروههایی که در "ماه رمضان تمام روزه های خود را گرفته اند" و یا "به طور تفننی تعداد محدودی از روزها را روزه گرفته اند"، حاکی از بهبود وضعیت سلامت عمومی در بعد از ماه رمضان و برای گروههایی که "به دلیل عذر شرعی یا پزشکی روزه نگرفته اند" و یا "اصلا روزه نگرفته اند" حاکی از کاهش سطح سلامت روان پس از ماه رمضان می باشد.
خلاصه ماشینی:
"اما درروانشناسی علمی این مسئله که آیا واقعا دین با سلامت روانی ارتباط دارد،موضوعنظریهپردازیها و مطالعات فراوانی شده و نتایج و پیامدهای متفاوت و حتی معارضی را نیز بههمراه داشته است؛درحالیکه برخی از نظریهپردازیها اساسا اعتقاد به دین را به منزلۀ بیماریروانی تلقی کردهاند،اعمال دینی را نابهنجار قلمداد کرده و از آن تحت عنوان«نوروزهایوسواسی»1نام بردند(بهعنوان مثال فروید2،1927/1964؛الیس3،1980،به نقل از ونتیس،1995)،بسیاری از نظریهپردازیها در موضعی کاملا متضاد نقش دین را در نیل به سلامت روانیمورد توجه فراوان قرار دادهاند(از جمله آرگیل4،2000،و اسکوبی5،1975،ولف61997،ریوز7و بورسما8،1989-1995،به نقل از اسپیلکا،هود،هانزبرگر و گورساچ،2003).
بنابراین باتوجه به نقش دین و مناسک دینی در«بهداشت روانی»از یک سو،و باتوجه بهاهمیت ماه رمضان بهعنوان ماهی مذهبی در نزد مسلمانان و از جمله ایرانیان از دیگر سو،پژوهش حاضر این هدف را دنبال میکند که آیا روزه گرفتن در ماه رمضان میتواند در افزایشسلامت عمومی افرادی که به فرائض(مناسک)دینی عمل میکنند،مؤثر باشد؟خصوصیت وویژگی این تحقیق مقایسه تأثیر یک مداخله طبیعی در افرادی است که یک رفتار مذهبی را دریک دوره زمانی معین انجام میدهند یا نمیدهند،میباشد.
نتایج بدست آمده با یافتههای تلیز-نایاک46(1982،به نقل ازمک فادن،1995)،که اثرات تعهد مذهبی را در یک نمونه مناسکی در افراد مسن بررسی کرده ودریافتند که مذهب بهطور معنیداری روی حس معنا و اهداف آنان مؤثر است،و همچنین اپل(1949،به نقل از اسپیلکا و همکاران،2003)و آرگیل(2000)،که نقش اعمال و مناسک مذهبیرا در کاهش اضطراب و تنیدگی و افزایش توانایی فرد در مهار محیط مؤثر دانستند،همخوانیدارد.
نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که آئینها و مراسم مذهبی با میزان سطحسلامت عمومی افراد مرتبط میباشد،بهطوریکه انجام این فرائض با کاهش میزان اضطراب وافسردگی و افزایش کنترل خود و حمایت اجتماعی ارتباط مستقیم دارد."