چکیده:
مدارا و همزیستی دوستانه با پیروان ادیان و مکاتب دیگر از ویژگیهای بارز فرهنگ هندی به شمار میرود. عنصر مدارا حاصل ژرف اندیشی در باطن هستی و درک حقیقت ادیان است و از این روست که عارفان و حکیمان هندو، و صوفیان مسلمان این سرزمین پیشتاز این منش متعالی بودهاند. علاوه بر این، پادشاهان مغولی هند به جز چند استثناء، بر این راه و روش سلوک میکردند و اکبرشاه امپراطور خردمند، بهترین نمونة مدارا و تساهل با پیروان ادیان مختلف است. در دوران جدید نهضت برهموسماج و بنیانگذار آن، یعنی رام موهن روی، بر اصل مدارا و اهمیت آن انگشت تأکید نهادند. مدارا در اندیشة مولانا ابوالکلام آزاد را نیز باید ادامة همین سنت دانست و اهمیت این مفهوم را در منظومة فکری او به عنوان یک عالم برجستة مسلمان مورد توجه قرار داد.نظر به تأثیر تاریخ باستان در ادبیات فارسی نگارنده در نظر دارد سیمای ادبی سه شخصیت برجستة ایرانی یعنی زردشت، مانی و مزدک را در آثار منظوم فارسی مقایسه نماید. ناگزیر، پس از بررسی ردپای آنها در متون نظم و شناخت دیدگاه شعرا نسبت به این سه نامآور در مییاابیم که زردشت بیش از دو دیگر کانون توجه ادبا، البته در جهت ذم و نکوهش وی بوده است. همچنین شعرا به جنبة هنری و مضامین زیباسازی مانی بدون در نظر گرفتن پیامش توجه داشتهاند، حال آنکه مزدک همواره مورد بیاعتنایی و مذمت شدید شعرا قرار گرفته است. از دلایل کمتوجهی برخی شعرا به این بزرگان میتوان به غرضورزیهای سیاسی- مذهبی معاندان، بیاطلاعی شعرا از احوال پیشینیان و نیز نفوذ اسلام در ایران و رد این سه آیین توسط مسلمانان اشاره کرد. به نظر میرسد که توجه بیش از حد به جنبة هنری مانی نیز به دلیل پنهان کردن و مرموز بودن عقاید او میباشد.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس باید گفت که مدارا اصولا در جامعة چند صدایی با تنوع فرهنگی و حافظ شیرازی، شمس الدین محمد، دیوان، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، انتشارات صفی علیشاه، 1372ش، ص8.
او با اشاره به تنوع مذاهب در هند، وارث خود یعنی همایون را به شکر نعمت حکومت بر این سرزمین و پرهیز از هرگونه تعصب و بیعدالتی فراخواند و او را به پیش گرفتن سنت مدارا با پیروان ادیان و مذاهب موجود دعوت کرد.
نیکاندیشی، خردمندی و تدبیر سیاسی و بلند نظری جبلی او را بر آن داشت تا با ارائة مکتبی که خود حاصل ترکیب ادیان گوناگون بهویژه اسلام و آیین هندو بود، برای همیشه اختلاف دینی را که در موارد زیادی به خشونت و خونریزی میانجامید، از میان بردارد.
چنانکه بر حرکتهای اجتماعی و شخصیتهای جریان ساز هند جدید موثر واقع شد 2 تاگور در پاسخ به رومن رولان که از او درباره پیام شرق برای غرب پرسیده بود، با اشاره به شخصیت برجسته و موثر رام موهن روی چنین میگوید: «او انسانی با ذهن و اندیشة فراگیر و جهانی در قرن نوزدهم بود و دلمشغولی عمیق به حقیقت داشت.
شاید او در این مسیر راه روشن صوفیان و عارفان مسلمان را الگوی خود قرار داده بود، چرا که پدرش از صوفیان به شمار میرفت و آزاد نیز تربیت عرفانی یافته بود.
از این رو میتوان دو شخصیت برجسته و مصلح، یعنی رام موهن روی و مولانا ابوالکلام آزاد را رسولان اندیشه رواداری و مدارا دانست و بهرغم پیروی آنها از دو دین مجزا، یعنی آیین هندو و اسلام، میتوان شباهتهای فراوانی در رویکرد آنها به دین خود پیدا کرد."