چکیده:
در این مقاله با نگاهی به ادبیات و آموزه های عرفانی عارفان مسلمان در سده های پیشین، با اشاره اجمالی به دغدغه های اجتماعی عارفان، این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است که آیا اخلاق عرفانی صرفا یک اخلاق فردی فارغ و بی اعتنا به زندگی اجتماعی است، یا اینکه به زندگی اجتماعی و نهادهای اجتماعی توجه و اعتنا دارد. در این راستا، پس از تبیین مفهوم اخلاق اجتماعی و برشمردن معانی آن، به عوامل و آموزه های تحذیردهنده نسبت به ورود در شبکه های اجتماعی در ادبیات عرفانی اشاره شده و در ادامه پس از برشمردن و تبیین عوامل ترغیب کننده به ورود در شبکه های اجتماعی، به نقش اجتماعی عارفان مسلمان اشاره شده است. در پایان، ضمن تحلیل آموزه های عرفانی و صوفیانه، جمع بند ی و نتیجه گیری ای در باب نسبت اخلاق عرفانی و دغدغه مندی نسبت به اجتماع و اجتماع گرایی عارفان، ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
امروزه یکی از مؤلفههای مهم فرهنگ عمومی بشر این است که هرگونه برنامه و دستورالعمل زندگی و نظام اخلاقیای که توجه انسان را از امور و شئون شهروندان جامعۀ خودش (بهطور خاص) و امور و شئون همۀ انسانها (بهطور عام) باز دارد و مانع توجه او به -و ارتباط او با - امور اجتماعی شود، نکتهای منفی برای آن دستورالعمل و نظام اخلاقی بهشمار میآید.
از اینرو، این نگرش که اخلاق عرفانی اخلاق سیر و سلوک الیالله است و برای لقاء حق رفع حجابها و موانع لازم و ضروری است و ارتباط و همنشینی با دیگران یکی از موانعِ مهم بهشمار میآید، موجب میشود تا اخلاق عرفانی به یك اخلاق كاملاً فردی بدل شود و انسان عارف به هیچ وجه دغدغه ارتباط با دیگران را نداشته باشد و در نتیجه فاقد مقبولیت عمومی گردد.
اگر زمام همۀ هستی و حتی انسانها به دست خداست و هر آنچه او اراده کند، تحقق می یابد، دیگر غم و غصهخوردن برای روزی و در پی روزیبودن در واقع بدگمانی به خدا بهشمار خواهد آمد؛ چرا که روزی هر کسی مقدّر شده است و در هر حال بدو خواهد رسید و از همینرو سنائی سروده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} برخی توکل به خدا را تا به آن حد رساندند که بنده در برابر خواست خدا اصلاً هیچ ارادهای نباید داشته باشد؛ «درویشی در دجله افتاد، وقتی از او پرسیدند که آیا مایل است نجات پیدا کند یا خیر؟ پاسخ داد «نه» و وقتی که پرسیدند آیا ترجیح میدهد که در آن حال بمیرد؟ باز هم گفت «نه»، با این استدلال که مرا با خواست چه کار؟ خداوند در زمان خلقت معین کرده که آیا او باید غرق شود یا نجات یابد»(شیمل 1387، 214).