چکیده:
رابطة اخلاق و سیاست در اندیشة ملاصدرا از مباحث قابل تأمل در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست اسلامی است. بر اساس اندیشه ایشان میتوان از اخلاق متعالیه و سیاست متعالیه در کنار حکمت متعالیه سخن گفت. در اخلاق متعالیه امر به گونهای است که انسان با انتخابهای عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده، از اینرو هرچه از سعه عقلانی بیشتری بهرهمند شود، اخلاقیتر خواهد شد. سیاست متعالیه هم سیاستی است که کاملا بر شریعت و توحید مبتنی میباشد و در پی سعادت حقیقی انسان است. بدیهی است که چنین سیاستی با اخلاق متعالیه که همان اخلاق الهی و تخلق به اخلاق الله است، تعامل دارد. در اندیشه ملاصدرا اخلاق، روح و گوهر سیاست شمرده و سیاست در خدمت اخلاق و در جهت دستیابی به «سعادت» قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"برای تبیین اخلاق متعالیه ملاصدرا باید به سه نکته به عنوان مقدمه اشاره شود: نکته اول، از نظر ملاصدرا حکمت در بروز تزکیۀ نفس و راهیافتن انسان به تمام فضایل جهان اخلاقی نقش بسیار مهمی دارد؛ 242 70 یعنی تا زمانی که انسان شناخت پیدا نکند و از نفس، خداوند، رابطه خود با خداوند و چگونگی تدبیر آن وجود شریف برای عالم کائنات آگاه نشود، توفیق راه یافتن به اخلاق، نهادینه شدن فضایل اخلاقی در وجود او و عمل به تزکیه نفس برای او تحقق نخواهد یافت.
ایشان در بیان این مراتب وجودی نفس میگوید: آدمی تا زمانی که در رحم مادر است بالفعل نبات است و بالقوه حیوان، زیرا فاقد حس و حرکت ارادی است و هنگامی که از رحم مادر خارج میشود نفس او در مرتبه نفس حیوانی است، سپس با اعمال فکر و رویه، ناطق و مدرک کلیات شده و چنانچه مستعد رسیدن به نفس قدسی و عقل بالفعل باشد و توفیق یار او باشد، در حدود چهل سالگی، یعنی اوایل بلوغ عقلی و معنوی به آن دست خواهد یافت.
در این منظومه، هیچگاه نمیتوان اخلاق و سیاست را در مقابل هم قرار داد، بلکه همگام با هم برای رسیدن به یک هدف با هم در تعاملاند، از اینرو وقتی در حکمت و اخلاق، حقوق و سیاست و ماهیت اصول اخلاقی، حقوقی و سیاسی سیر میکنیم به راحتی درمییابیم که قوانین اسلامی، اعم از حقایق اخلاقی و عبادی، حقوقی و سیاسی به گونهای وضع شده که تشکیل یک حکومت و ساختن جامعه فاضله را ضروری میداند."