چکیده:
از آنجا که بحث تشکیک ابتدا در منطق و اول باز توسط ارسطو مطرح شده و سپس به فلسفه راه یافته است، در این مقاله با نگاهی گذرا به آنچه منطق دانان مسلمان در این باره گفتهاند و سهمی که ارسطو در این باره دارد، به بحث تشکیک میان حکیمان مسلمان پرداخته شده، پس از بررسی اختلاف های عمده سه شرب فلسفی مشاء، اشراق و متعالیه در این باره، آخرین دست آوردهای فیلسوفان معاصر در مسأله تشکیک مورد ارزیابی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"البته شیخ اشراق قول مشائین در باب عدم تشکیک در ماهیت را مورد نقد قرار داد وبه زعم خویش ادله آنان را پاسخ گفت و قول به تشکیک در ماهیت را تثبیت نمود،(2) و صدر المتألهین آن حجج را در اسفار(3) نقل کرد، اما این ادله تام نیست، و بر خلاف گمان برخی از اساتید بزرگوار(4) که گفته اند حق آن است که تشکیک در ماهیت راه دارد، قول مشائین در این باره صائب است، و نظر نهایی صدر المتألهین نیز به شهادت ادله فراوان، همان نفی تشکیک در ماهیت است، اگر چه او در پایان جلد یک اسفار، به دفاع از شیخ اشراق در برابر حکمای مشاء میپردازد.
اصحاب حکمت متعالیه ادله مختلفی برای اثبات وحدت حقیقت وجود، در برابر قول به تباین وجودهای خارجی، اقامه کرده اند که اهم آنها عبارتند از: دلیل اول: اگر وجودهای خارجی حقایق متباین باشند هیچ نحوه مناسبت و ارتباط واقعی میان وجودها نخواهد بود، چرا که طبق این فرض، همه وجودها نسبت به یکدیگر بیگانه محض هستند و نسبت تمام آنها با یکدیگر برابر و یکسان است و آن نسبت همان نسبت نداشتن با یکدیگر است، در حالی که میان موجودات رابطه واقعی علی و معلولی برقرار است.
»(1) در پاسخ باید گفت: همیشه مفهوم در فرض ورود به خارج عین مصداق بالذات خود است و مصداق در فرض ورود به ذهن عین مفهوم حاکی بالذات میباشد، و این رابطه تنها با مصادیق بالعرض قابل خدشه است و نسبت به مصداق بالذات خدشه ناپذیر میباشد، و این مطلب که معقولات ثانی فلسفی در ذهن عارض بر موضوع شده وشیء در خارج به آنها متصف میگردد، صحیح نیست، زیرا لازمه این که عروض ذهنی و اتصاف خارجی باشد، تحقق رابط میان یک امر ذهنی با واقعیت خارجی است، چون عروض ذهنی،______________________________1 - تعلیقه علی نهایة الحکمة، ص 46."