چکیده:
استضعاف و استکبار از جمله روابط اجتماعی است که در آن، طرف غالب به استثمار دیگری میپردازد. در قرآن کریم نیز این رابطه به صورت مبسوطی بررسی شده است. استضعاف بیانگر حاشیه روانی و تضعیف میباشد. چنین حاشیه روانی گاه در روابط مادی و ظلم آشکار است، و گاه به صورت پنهان و غضب موقعیت رهبری سیاسی ـ اجتماعی. امامان معصوم: از حیثیت دوم مصادیق بارز مستضعفان هستند.بدین جهت است که در برخی از روایات وارده از اهل بیت: آیات نخست سوره قصص در باب حاکمیت مستضعفان بر قائم آل محمد تطبیق یافته است. این نوشتار در صدد است با استفاده از رویکرد تحلیل روابط قدرت در عرصه اجتماعی به بررسی سرانجام استضعاف و مستضعفان از دیدگاه قرآن بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"[21] طبق تقریر علامه طباطبایی، در قرآن کریم، طوایف گوناگونی در جامعه مطرح شده است: طائفه اول، خود سه قسم هستند: اول، مجاهدین فی سبیل الله هستند که در خانه ایمان قرار دارند و با اموال و جان خود، در راه خدا جهاد میکنند؛ دوم، قاعدین هستند که بدون عذر موجه و فقط برای این که سربازانی به اندازۀ کفایت وجود دارد، از رفتن به جهاد خودداری کردهاند؛ سوم، آنهایی هستند که با عذر موجه تخلف کردهاند و خداوند، به همه اینها وعده خوب داده؛ ولی در عین حال، مجاهدین را از نظر درجه، برتر از قاعدین دانسته است.
بحث دربارۀ گونهشناسی قدرت در روابط اجتماعی مجال دیگری میطلبد؛ اما آنچه در تحلیل روابط استضعاف در قرآن کریم حایز اهمیت است، رویکردی است که تأثیرات پنهان روابط استضعافی در جامعه را میپذیرد؛ در نتیجه، از شرایطی سخن میگوید که حق در آنها کاملا تحت تأثیر غلبه باطل قرار گرفته و باطل سعی دارد خود را بر شرایط اجتماعی مسلط کند.
در آیات مربوط ادعای مشرکان حاوی چند نکته است: نکته اول: در برخی از این آیات مشرکان، الگوی آبا و اجدادی خویش را کافی دانسته، خود را از پیروی پیام الهی، بینیاز میدانستند: Gقالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءناF[53] پاسخ قرآن کریم، آن است که آیا تضمینی وجود دارد که آبا واجداد ایشان راه هدایت را انتخاب کرده باشند؟ این امر، از طریق تردید در سنت آبا و اجدادی آنان مطرح شده است: Gأو لو کان آباؤهم لا یعلمون شیئا و لا یهتدونF."