چکیده:
وجود شرور در جهان، در تعارضی ظاهری با سه صفت علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند است. به بیان دیگر، مجموعه مرکب از چهار گزاره زیر، مجموعه ای به ظاهر ناسازگار را شکل می دهد: 1- خداوند عالم مطلق است. 2- خداوند قادر مطلق است. 3- خداوند خیرخواه محض است. 4- شر وجود دارد. این تعارض، به «مسئله شر» معروف است که بر مبنای آن، گروهی از خداناباوران، با تکیه بر واقعیت شرور، به انکار وجود خداوند می پردازند. مسئله شر دو گونه تقریر دارد: «مسئله منطقی» و «مسئله قرینه ای». مسئله منطقی شر به بررسی سازگاری یا عدم سازگاری گزاره های چهارگانه؛ و مسئله قرینه ای شر به ارزیابی احتمال صدق گزاره «خدا هست» ـ با توجه به میزان، شدت و تنوع شرور در عالم ـ می پردازد. خداباوران، این مسئله را در دو سطح پاسخ گفته اند: سطح «دفاع» که در آن با دلایل گوناگون، وجود تعارض را در مجموعه فوق نفی می کنند؛ و سطح «دادباوری» که در آن، به توجیه شرور در عالم می پردازند. شرور موجود در جهان، به دو دسته «شرور اخلاقی» و «شرور طبیعی» تقسیم می شوند. در این مقاله، نظریه دادباوری «قوانین طبیعی» بروس رایشنباخ در باب شرور طبیعی مورد بررسی قرار می گیرد و نقاط قوت آن نسبت به نظریه های رقیب نشان داده می شود.
خلاصه ماشینی:
"2)آیا خداوند نمیتوانست جهانی را خلق کند که هم با مداخلۀ معجزهگونۀ الهی اداره شود و هم قوانین طبیعی برآن حاکم باشند؟چرا فقط باید یکی از این دو شق وجود داشته باشد؟به بیان دیگر،آیا خداوند نمیتوانست حالت میانهای را ایجاد کند که در آن،شرور طبیعی از طریق معجزه نابود شوند؛و شرور اخلاقی برای حفظ آزادی انسان اتفاق بیفتد؟ این عقیده بدین معنا خواهد بود که خداوند میتوانست اجازه دهد گاهی حوادث از الگویی منظم12پیروی کنند،و گاهی تبعیت نکنند.
در مقام پاسخ،این سؤال مطرح میشود که آیا اصلا اثبات بهترین جهان ممکن بودن جهان بالفعل ضرورتی دارد؟چرا خداباور باید نشان دهد که این جهان،جهان بهتر است؛یا نشان دهد که خلق دستۀ دیگری از شرایط نخستین که منجر به شر طبیعی کمتری میشوند،ناممکن است؟احتمالا به این دلیل که چون خداناباور میتواند جهان دیگری را تصور کند که از طریق قوانین طبیعی،با شرور کمتری اداره میشود اما اینکه خداناباور صرفا بتواند در مورد یک پدیدۀ خاص(پدیدهای غیرانسانی)تصور بهتری داشته باشد و بتواند نشان دهد که این پدیده میتوانست به گونهای بهتر باشد،کافی نیست که بگوییم:پس این جهان،بهترین نیست؛زیرا در وقوع یک پدیده،مجموعهای از علل و شرایط علی حضور دارند که تغییر یک وضعیت یا پدیده،تغییر در تمام آن مجموعه شرایط علی را سبب میشود."