چکیده:
جان هیک، فرضیه کثرت گرایی دینی خود را، بر سه مبنای فلسفی: اصل زودباوری سوئین برن، دیدن به عنوان ویتگنشتاین و معرفت شناسی ادراک حسی کانت، استوار کرده است. اما اعمال این موارد، بر کثرت گرایی دینی، دارای اشکالات متعددی است از جمله: اصل زودباوری مستلزم پذیرش دیدگاه های متناقضی در تجارب دینی است و رجوع به تجارب دیگر، براهین عقلی و امکان منطقی و مانند آن، این تناقض را برطرف نمی سازد. هیک دیدن به عنوان را، به تجربه به عنوان توسعه می دهد و آن را شامل همه تجارب بشری که مطابق با مفاهیم ذهنی و نظام های دینی افراد شکل می گیرد، می داند این رویکرد، سبب اثبات ناپذیری حقیقت متعالی، جدای از تجارب دینی و انکار موارد مشترک تجربه ها می گردد. هیک با پذیرش معرفت شناسی کانتی، واقعیت فی نفسه را بیان ناپذیر می داند و آنچه توصیف و تجربه می شود، تجلیات و پدیدارهای آن است. این نظر منجر به شرک یا الحاد می گردد. در این مقاله، ابتدا سه اصل یاد شده و نحوه تطبیق آن ها بر نظریه کثرت گرایی تبیین شده و در نهایت نقدهایی که به پاره ای از آن ها اشاره شد، مطرح گردیده است.
خلاصه ماشینی:
مطالعه در تاریخ ادیان بخشی از رویکرد تاریخی در اندیشه نوین مغربزمین است،از نتایج مهم نگرش تاریخی،نسبیتگرایی است که بر اساس آن،ادیان،حقایقی انسانی تلقی میشوند که برآمده از فرهنگها و نظامهای فکری و اجتماعی جوامع بشریاند و بخشی از حقیقت را دارا میباشند و با محدودیتها،نقصها و خطاهای بشری همراهاند؛این دیدگاه زمینهای برای کثرتگرایی دینی فراهم میکند که مطابق آن،حقیقت غائی به صورتهای گوناگون در قالب فرهنگهای دینی در تاریخ متجلی شده است و این برخلاف مطلقگرایی است که ادیان را حقایقی الهی و مصون از خطا میراند،پیروان هریک از ادیان،عموما دین خود را حق محض و کامل و ادیان دیگر را یا باطل و به دور از رستگاری و یا آنها را متضمن حقیقتی ناقص میدانند به همین جهت متکلمان مسیحی تلاش کردهاند تا راهی میان مطلقگرایی که لازمه اعتقادات و باورهای دینی است و نسبیتگرایی که محصول توجه عمیق به تاریخی بودن معرفت بشری است بیابند (Trooltsch,1927,90) .
نباشد؛اما آیا این شرط در مورد تجارب دینی قابل اجرا است؟چنانکه گفته شد باورها و اعتقادات حاصل از تجربههای دینی،با یکدیگر متعارضند و این تعارض و ناسازگاری نه تنها در مدعیات این تجارب وجود دارد که گاه بنا بر دیدگاه هیک که تجارب دینی را در چارچوب نظامهای فکری و دینی فرد تجربهگر میداند،در خود آن نظامها نیز موجود است برای مثال آموزه تجسد و تثلیث در مسیحیت دارای ناسازگاری درونیاند (Baillie,1984:116-118);(Geoffre7,1966:11);(swinburne,1994:202) و این ناسازگاری در تجارب حاصل از آنها نیز وجود خواهد داشت.