خلاصه ماشینی:
"18 سیوطی،نوشته است: دانشمندان علوم قرآن،اقوال و روایات صحابه را،درصورتی که سبب نزول را،بهگونهای روشن بیان کنند-نه آنکه به حکم یا معنای آیه،اشاره کنند-اعتبار مطلقبخشیده و اینگونه روایات را در رتبه احادیث مسند،نشاندهاند.
27 آقای معرفت،درباره میزان روایات اهل بیت(ع)،درباره تفسیر و اسباب نزول قرآنچنین مینویسد:این روایات،در صورتی معتبر است که متواتر بوده و یا سند آنها،تا معصومصحیح و معتبر باشد؛و این،بسیار اندک است.
28درعینحال وی،بر برتری میراثحدیثی شیعی،در حوزه تفسیر تأکید کرده و برخلاف آنچه در«التمهید»نوشته است،درکتاب«علوم قرآنی»-که در سال 1378 به چاپ رسیده-نوشته است: سیوطی،با تمام توانی-که در این زمینه دارد-نتوانسته بیش از 250 حدیث مستند،اعم از صحیح و سقیم گردآوری کند.
34 آقای معرفت نیز،در تعریف اسباب نزول،به این نکته اشاره کرده: سبب نزول حادثه،پیشآمدی است که در پی آن،آیه یا آیاتی نازل شده و به عبارتدیگر،آن پیشآمد،سبب نزول شده باشد.
به درستیمعلوم نیست،چرا استاد میان ایندو اصطلاح تفاوت قائل شده است،شاید،پیشفرضنادرست مطرح شده در تعریف سبب نزول،مبنی براین که عاملی میتواند،سبب نزولآیه باشد که مقارن نزول آیه واقع شود،سبب این تفکیک شده است.
مؤلفان کتاب روششناسی تفسیر قرآن،بحث جداگانهای را به این موضوع اختصاصدادهاند،آنان تصریح میکنند که دلیل نپرداختن محققان علوم قرآنی و مفسران،به فرق،میانسبب نزول و شأن نزول،همانا،یکی دانستن این دو بوده است.
50 آقای جوادی آملی،سبب و شأن نزول را،مترادف دانسته و نوشته است: شأن نزول یا سبب نزول،حوادثیاند که در عصر پیامبراکرم(ص)،در محدودهحجاز و یا خارج از آن رخ داده و همچنین،مناسبتها و عواملی است که زمینهسازنزول یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم بوده است."