چکیده:
به دلیل حضور چشمگیر زنان در عرصه های علمی کشور و با توجه به هم رایی جامعه شناسان بر دیندار بودن بیش تر زنان نسبت به مردان و نقش مهمی که آن ها در آینده ی علمی کشور ایفا خواهند کرد، در این پژوهش به دنبال فهم رابطه ی دینداری دانشجویان زن دوره ی دکتری دانشگاه شیراز با علم گرایی آن ها هستیم. جامعه ی آماری این پژوهش را، تمامی دانشجویان زن مشغول به تحصیل در دوره ی دکتری که شامل 199 نفر می شود، تشکیل می دهند، در این پژوهش تمام شماری صورت گرفته و به تمامی دانشجویان برای جمع آوری داده ها مراجعه شده است. روش پیمایش به عنوان روش پژوهش مورد نظر این مطالعه و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش نظریه ی ماکس وبر در باب تمایز میان علم و دین است. نتایج توصیفی نشان می دهد که بیش از شصت درصد پاسخگویان از میزان دینداری، متوسطی برخوردارند و میان دینداری پاسخگویان به عنوان متغیر مستقل با گرایش علمی، معدل لیسانس و فوق لیسانس به عنوان بخشی از متغیر وابسته رابطه ی معکوس و منفی وجود دارد، درحالی که این رابطه بین فعالیت علمی و دینداری رابطه ای مثبت و مستقیم است.
خلاصه ماشینی:
"در دوران مدرن و با سرعت یافتن فرآیند نوسازی، ایجاد تمایز بین زندگی عمومی و خصوصی، نسبت دادن زنان و خانواده به زندگی خصوصی افزایش یافت و زنان را هرچه بیش تر به قلمرو های خصوصی و خانگی محدود کرد و باعث کاهش میدان عمل مستقل آن ها شد به گونه ای که زنان، - Giddens -Tang - Juschka تقریبا تا همین اواخر، در این حوزه ها نقش کمی بر عهده داشتند و یا اساسا نقشی نداشتند(ولف 1 ، 1380) این امر در عرصه ی علم و فعالیت های علمی بروز شایان توجهی داشته است، زنان همواره در عرصه ی علم نقشی موثر ایفا کرده اند، اما نقش آن ها همواره به عنوان نقشی حاشیه ای در نظر گرفته شده است؛ برای مثال تا پیش از جنگ جهانی دوم، زنانی که دارای مدرک دکتری در رشته های گوناگون بودند، یا استخدام نمی شدند و یا در صورت استخدام به عنوان دستیاران علمی دانشمندان مرد بکار گرفته می شدند (فوکس 2 ، 1999 )، اما دین به دلیل آزادی اجتماعی بیش تری که برای زنان در درون خود فراهم می کرد، اهمیت شخصی بیش تری یافت و با فرآیند تمایز یافتگی که با سلب نقش های عمومی دین، مانند آموزش، حکومت و رفاه به خصوصی تر شدن دین کمک کرد، پیوندی طبیعی میان نهادهای دینی و خانواده برقرارشد؛ به بیان دیگر، دین در جامعه ی مدرن، از یک سو با حمایت از ارزش های خانواده هرچه بیش تر زنانه و خانگی شد و از سوی دیگر، با فعالیت های داوطلبانه ی خیر خواهانه و اجتماعی به گونه ی محدود، زمینه ی ورود زنان به عرصه های عمومی زندگی را فراهم کرد (وودهد 3 ،2002 )."