چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش مؤلفههای انگیزشی و نگرشی در پیشرفت درس ریاضی و تدوین مدل ساختاری بوده است. تعداد افراد نمونه 300 نفر از دانشآموزان سال اول دبیرستانهای شهرستان ارومیه میباشد. نمرۀ ترم 1 دانشآموزان به عنوان شاخص پیشرفت درس ریاضی مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر، به کمک نرم افزار لیزرل، اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اثرات کلی متغیرهای خودپنداره، تحصیلات پدر، اهمیت ریاضی، علاقه به ریاضی، حمایت والدین و تصورات قالبی جنسیتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده در این پژوهش در قالب مدل گرون و رودر که در سال 1995در دانشگاه ماکس پلانک آلمان ساخته شده و در سه کشور فرانسه، ژاپن و آمریکا اجرا شده، میباشد. نتایج بیانگر آن است که متغیرهای خودپنداره، تحصیلات پدر، حمایت والدین و اهمیت ریاضی بر پیشرفت درس ریاضی اثر معنادار نشان دادند. و متغیرهای خودپنداره و تحصیلات پدر اثر مستقیم با پیشرفت درس ریاضی داشتند. از دیگر نتایج حاصل شده در این پژوهش کسب شاخصهای برازش مطلوب و مناسب با دادههای پژوهش است
he present research aims to investigate the role of motivational and attitudinal components on math achievement and compile a structured model for first year high school students in Urumiyeh city. The sample group comprised 300 first year high school students in Orumiyeh city. In order to gather data and determine the level of participants' math achievement، their math scores of the first semester was used. In analyzing data، method of analysis route، using LISREL software، the effects of direct and indirect effects and general self-concept variables، father' education level of mathematics، interest in mathematics، parental support and gender stereotyping were discussed. The results showed that the role of self-concept variables، father' education level، parental support and the importance of mathematical on math achievement was meaningful. Further، the self-concept variables and the education of his father's direct progress with mathematical lesson was significant.The other results in this research for index fit and proper research with data was considerable.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه نتایج و یافتههای سومین مطالعه بینالمللی ریاضیات و علوم با عنوان TIMSS (1993) نشان داد که دانشآموزان ایرانی در درس ریاضیات پایۀ دوم و سوم راهنمایی از میان 41 کشور شرکتکننده به ترتیب رتبۀ 37 و 38 را کسب کردهاند، (کیامنش و نوری، 1377)، اکنون چه کنیم تا فاصلۀ عمیقی که بین کشور ما و کشورهای صنعتی و پیشرفته وجود دارد، هرچه زودتر از بین برود؟ با این حجم وسیع دانش چگونه خود را همگام سازیم؟ آیا راه حلی وجود دارد که بتوان منابع مالی و انسانی که هر ساله به میزان وسیعی در آموزش، بیهوده تلف میشود را به بهترین نحو مورد استفاده قرار داد؟ یکی از تدابیر لازم برای بهینهسازی آموزش کشور، پرداختن به مسائل و عوامل مؤثر بر رشد و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است.
سؤال پنجم: آیا تصورات قالبی جنسیتی به عنوان یکی از متغیرهای انگیزشی میتواند پیشرفت درس ریاضی را پیشبینی کند؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که آزمون T معنادار بودن مسیر بر روی متغیرها برای متغیر تصورات قالبی جنسیتی معنادار نبوده و در نتیجه این متغیر از مسیر مدل نهایی حذف گردید که این نتیجه همسو و هماهنگ با پژوهش گرون و رودر (1995) است که بر روی سه نمونۀ دانشآموزان آمریکایی، فرانسوی و ژاپنی انجام شده بود."