چکیده:
فروغ فرخ زاد، شاعری عاطفی و نخستین زنی است که از عواطف زنانه خود در شعر فارسی سخن گفته است. عاطفه با ابعاد و عناصر مختلف شعر فروغ درآمیخته و آن را از ظرفیتی تازه و بی سابقه برخوردار ساخته است. او در شعر، از حساسیت و قابلیت های زنانه خود، کمال بهره را برده و از این طریق، به نگرش شاعرانه و زبانی ویژه دست یافته است. فرخ زاد، مایه و سرمایه های شعر خود را از واقعیات و تجربه های زنانه در زندگی می گیرد. او توانسته است احوال، عواطف و سرنوشت خود را به عنوان یک زن، با سرگذشت همه زنان سرزمین خویش به یگانگی برساند. فروغ در مدت زمانی کوتاه و بعد از سه اثر نخستین خود ـ اسیر، عصیان و دیوار ـ توانست نگرش و عواطف خویش را عمق و توسعه بخشد و به جایگاه شاعری بزرگ، با آرمان های انسانی دست یابد. فروغ در مقام یک منتقد اجتماعی نیز ـ که شعری معترض و در عین حال عاطفی سروده است ـ قرار دارد. انسان در شعر او، ناخواسته، شخصیت و موجودیتی زنانه می یابد و با احساسات، آرزوها و رفتارهایی زنانه ظاهر می شود. شعر فروغ، دنیایی ملموس و عاطفی است که جسارت، صراحت و صمیمتی خاص را در خود جای داده است.
در این مقال، تجلی عاطفه و مظاهر زنانگی در شعر فرخ زاد، با ذکر اشعاری از او، بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"فروغ فرخزاد؛شاعر عاطفه و شکست عباس باقینژاد عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی-واحد ارومیه چکیده {IBفروغ فرخزاد،شاعری عاطفی و نخستین زنی است که از عواطف زنانۀ خود در شعرفارسی سخن گفته است.
تکرار این روند باعثشده بود زنان در جامعۀ ما،خصوصیات زنانۀ خود را فراموش کنند یا آن را در سایۀ آمالمردانه ببینند؛که این امر،روح زن ایرانی را همیشه با احساسی از تعارض آمیخته و وی رااز داشتن خصوصیات حقیقی خویش محروم ساخته است.
فروغ در مسیر زندگی و مراحل مختلف آن،برخوردهای متفاوتی با عشق و احوال برآمده از آن داشته و شرایط سنی وی در هر دوره اززندگی،تجربیات عاشقانۀ خاصی برای وی رقم زده است: ...
شعر او پلی بین عواطف و جزئیات زندگی اوست و تخیل وی،در دایرههایاین دو-عاطفه و واقعیات زندگی-جای میگیرد یا برآیند این دو است.
او بهراحتی از روابط و تجربیات معمولزندگیاش و هیجانات خود در برابر آنها شعر ساخته است: «از رابطهها و اجزای مرتبط،یک حس فوری و عاطفی در شعر و نگرش فروغ جان میگیردکه لازمه یا مقدمۀ خلاقیت اوست؛و در پدید آمدن دستگاهی ذهنی به کار میرود که دیگرنمیتوان عین آن را در بیرون...
(«وهم سبز»-تولدی دیگر) تجربۀ مادر بودن،بهنوبۀ خود،در شکلگیری عواطف فروغ،نقش ایفا کرده و شعر او رابه حیطۀ احساسی دیگر از احساسات زنانه رهنمون شده است.
نباید از نظر دور داشتکه هراس و بحرانهایی از این نوع،در شکلگیری شعر عاطفی فروغ تأثیر گذاشته وخلاقیت و استعداد هنری او را تقویت کرده است.
(«دیدار در شب»-تولدی دیگر) فروغ این نقصان را از همان کودکی،با تعارض و تشویش،آشنا میکرده و زمینههایناسازگاری و بروز واکنشهای عاطفی ناسازگار را در او بهوجود میآورده است."