چکیده:
مفهوم «انسان کامل» یکی از مفاهیم مهم در عرفان و فلسفه اسلامی است. ابن عربی اعتقاد دارد: «انسان کامل کامل ترین مجلایی است که حق در او ظهور کرده، خلقت با او آغاز شده و بدو ختم می گردد، قطب و مرکز دایره وجود است، عالم بر مدار او می چرخد و همه کائنات از او فیض می گیرند.» در این مقاله با اشاره به اندیشه های پیشینیان در این باره، تبیین ابن عربی از انسان کامل تحلیل می شود.
خلاصه ماشینی:
"نیکلسون-که حلاج را حلولی میداند-اعتقاد دارد تصویری کهحلاج از عیسی-به عنوان طبیعت انسانی بر صورت آفریدگار-ارائه میدهد،شبیه تصویرمسیح در انجیل یوحنا(باب 14،آیه 9)است،اما عارفان بعدی مانند ابن عربی و جیلی،اینتصویر را تعدیل و مطابق عقیده توحید اسلامی تفسیر کردند،یعنی بدینصورت که لاهوتو ناسوت دو سوی مختلف یک حقیقت است که صفات آن،کاملترین ظهور خود را درنخستین آفریده،یعنی نور محمد(ص)مییابد )03:6791 noslohcin( .
کاشانی در توضیح این مطلب میگوید: عالم به دلیل اقتضای اسماء قبل از وجود انسان-که کون جامع است-ایجاد شده بود،چراکه هر اسمی به تنهایی ظهور محتوای خود،یعنی ذات و یک صفت معینی را میطلبد.
(همان:50) از نظر ابن عربی آیهای از قرآن که در آن بیان شده خداوند با دو دست خود انسان راآفرید(همان:38)،اشاره به جامعیت انسان دارد،زیرا انسان جامع دو صورت است:صورت عالم و صورت حق و این دو،همان دو دست حق هستند(همان:55).
مقصودابن عربی از صورت عالم،حقایق کونیه و از صورت حق،حقایق اسماء و صفات است(پارسا 1366:52) جندی-اولین شارح فصوص الحکم-بیان میکند که صورت ظاهر انسان از این جهتاز حقایق عالم-و به تعبیر قیصری«دست چپ حق»(قیصری 1357:399)-ایجاد شده،که انسان دارای احدیتی است که تمام حقایق کونیه را دربردارد.
به عبارتی دیگر،ابن عربی در فص آدمی بیان میکند(همان:49): جامعیت الهی که در انسان وجود دارد،حاصل از سه امر است:امر اول راجع است بهجناب الهی یعنی حضرت اسماء و صفات و امر دوم راجع است به جناب حقیقة الحقایق-که مقصود از آن در اینجا حقایق ممکنات است-و امر سوم راجع است به اقتضای طبیعتکلیهای که همه قوابل عالم را از اعلی و اسفل آن در بردارد و به واسطه داشتن این سه امر، «کون جامع»،انسان و خلیفه نامیده شده است."