چکیده:
نوشتار حاضر به بررسی ساخت داستان عامیانه حسین کرد شبستری باتوجه به عناصر داستانی آن، می پردازد. این داستان درباره اعمال پهلوانی و عیاری قهرمانی به همین نام در دوره صفویه است. در این پژوهش ابتدا عوامل داستانی، درون مایه، پیرنگ، شخصیت، حادثه، توصیف، گفت وگو، زاویه دید و سبک داستان، بررسی و سپس در نتیجه گیری، چگونگی شکل گیری داستان با توجه به این عوامل، توصیف شده است. به نظر می رسد که «تکرار»، عنصر بنیادی داستان و تمامی عوامل آن باشد.
خلاصه ماشینی:
"او«در نخستین برخورد با منیژه،نه تنها هویت خود ویارانش را پنهان میدارد،بلکه اظهار میکند که مردی بازرگان است و با رستم وگودرز و گیو و دیگر سران و دلیران ایران باستان که نامشان در اقصی نقاط تورانزمیننیز شهرت داشت،کوچکترین آشنایی ندارد»(همان:961)،از همینروست که ویدر پاسخ به منیژه که از پهلوانان ایران سراغ میگیرد،چنین رفتار میکند: {Sبترسید رستم ز گفتار اوی#یکی بانگ برزد براندش ز روی#بدو گفت کز پیش من دور شو#نه خسرو شناسم نه سالار نو#ندارم ز گودرز و گیو آگهی#که مغزم ز گفتار کردی تهیS}(فردوسی 1386:637) در داستان رستم و سهراب نیز رستم هویت خویش را تا انتهای ماجرا بر حریفانپنهان میکند و حتی برای مخفی ماندن هویت خود،زندرزم،که دایی سهراب وبرادر زن خودش است،را میکشد: {Sتهمتن یکی مشت بر گردنش#بزد تیز و بر شد روان از تنشS}(همان:264) در حسین کرد شبستری نیز قهرمان اول داستان در چند جا هویت خود را از دیگران،چه دوست و چه دشمن،پنهان میکند.
در رفتار این شخصیتها فردیتی برای هیچ یک وجودندارد،گاه حتی شخصیتی که در بخشی از داستان کشته شده،در بخش دیگری زندهمیشود،مانند خنجر بهادر پهلوان ازبک که در صفحه 37 به دست حسین کرد کشتهمیشود،اما در صفحۀ 72 داستان،دوباره ظاهر میشود و مشخص هم نیست که آیااین شخصیت همان شخصیت پیشین است و یا اینکه با وی تشابه اسمی دارد.
با توجه به شباهتفراوان دو اثر یاد شده از نظر کاربرد عناصر عامیانه و سادگی،میتوان گفت کهجمالزاده به احتمال زیاد در انتخاب سبک خود از نثر داستان حسین کرد شبستری(ویا داستانهای عامیانه دیگر مانند امیر ارسلان نامدار)الهام گرفته است."