چکیده:
در میان آثار ایبسن که در ایران شناخته شده اند، دشمن مردم بیشترین خواننده و بیشترین مخاطب تلویزیونی و تئاتری را داشته است. در میان شمار زیادی از این گروه، گونه ای برداشت تحسین آمیز از «قهرمان» این نمایشنامه دیده می شود که بسیار بحث انگیز است که این خود نشانگر خوانش های یک سویه نگر منتقدان یا کارگردانان این اثر است. در این گفتار، نویسنده سرچشمه چنین برداشتی را آرمانخواهی و قهرمان پرستی نهفته در رمانتیسیسم و قهرمان پروری های ساده لوحانه می داند، نگرشی که ایبسن چندان به آن خوشبین نبود. به نظر نویسنده، ایبسن در این نمایشنامه، با بهره جستن از شیوه های ویژه یک درام نویس نوین، نگاهی دوگانه به چهره های روشنگر دارد و بر نسخه هایی که آنان برای دگرگونی اجتماعی می نوشتند خرده می گیرد.
خلاصه ماشینی:
"جانتسن فرایند فرو رفتن استوکمان در فردگرایی آتشین را مرحلهء طبیعی و ضروری در روند تاریخی رشد فرد در جامعهای بیگانه با آرمانهای اجتماعی میداند: آن آگاهی اخلاقی که نتواند به جایگاه آگاهی انسانی و عقلانی برسد،حاصلش فردگرایی دشمن مردم است که در آن ساختار اخلاقی عینی رو به تباهی میرود و صحنهء تاریخ برای بروز ذهنیتگرایی مهیا میشود،یعنی مرحلهای که انسان خود-آگاه ارزشهایش را درون نظمی عینی(که از آن رانده شده)نمییابد،بلکه آن را در نظامی از واقعیت درونی یا در «فراسویی»میبیند که با آن بتواند قدرت و آزادی از دست رفته در دنیای عینی را جبران کند (1992،ص 120).
او میگوید،«قویترین فرد عالم کسی است که از همه تنهاتر است!»میتوان او را در این لحظه قربانی تندترین موقعیت کنایی یا ریشخندآمیزی دانست که ایبسن میتوانسته برای چهرهای بیافریند،زیرا در واقع در این لحظه استوکمان بیش از هر زمان دیگری سنگینی بار مسئولیت افراد خانوادهاش را که در آن دم نیز در میان آنهاست،حس میکند.
اگر خیلی خوشبین باشیم،میتوانیم«قدرت»او را،همچون چهرههای تراژدی یونان در پایان کار،رسیدن به این شناخت بدانیم که او اینک نه به سراب احزاب سیاسی،نه به انجمن صاحبان املاک تعلق دارد و نه پزشک رسمی حمامهای شهر است:او پوست انداخته و اینک تنهایی خویش را احساس میکند،گونهای استقلال که او را برای نخستین بار سرپا نشان میدهد.
1هنگامی که ایبسن به محاکمهء استوکمان مینشیند،با نشان دادن همین دوگانگیهاست که فاصلهء بین شعارهای آرمانخواهانهء او و واقعیت رفتاریاش را آشکار میکند و شاید به همین دلیل است که او نمیداند این نمایشنامه را کمدی بنامد،یا درام."