چکیده:
تحقیق دربارهی شخصیتهای قرن نخستین هجری، مخصوصا افرادی که خود و
خاندانشان در حوادث آن دوره نقش مؤثری داشتهاند، برای بررسی اوضاع سیاسی،
اجتماعی و اقتصادی آن روزگار ضروری است. یکی از این شخصیتها عبدالرحمن
بن محمد بن اشعث میباشد که مهمترین حادثهی زندگی وی قیام او علیه حجاج بوده
که این قیام یکی از حوادث مهم دورهی مهم حکومت بنیامیه محسوب میشود. در
این مقاله سعی شده است علل این شورش، چگونگی گسترش آن، روند اوجگیری
مخالفتها و قیام بر ضد بنی امیه، ماهیت و اهداف قیام کنندگان، موضعگیریهای ابن
اشعث در سراسر آن ماجرا (که نزدیک بود خلافت اموی را سرنگون سازد)، مورد
تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"آن چنان که مشهور است مهلب بن ابی صفره به خدمت خلیفهی اموی که مصعب را شکست داده بود در آمد و عبدالرحمن ظاهرا به همین روش عمل نمود؛ زیرا ما میبینیم بصیر برادر عبدالملک، عبدالرحمن را در راس سپاهی 5 هزار نفری از مردم کوفه قرار داد که آنها را برای جنگ با خوارج آماده کرده بود.
وقتی حجاج از این قصد ابن اشعث آگاه شد، در نامهای که برای او فرستاد ضمن ابلاغ پیامهای متکبرانه و اهانتآمیز به او دستور داد که به سوی مرکز کابلستان حرکت کند و در آنجا تا سرحد مرگ با دشمن بجنگند.
243ff) وقتی متوجه شد که مدت کمی بعد از سقوط مختار که حامی این گروه بود حجاج برای تازه مسلمانان مشکل ایجاد کرد، این ایده را که شورش ابن اشعث ادامهی نهضت مختار بوده است، پذیرفت او مینویسد، تعداد زیادی از موالی نیز در کنار همپیمانشان (براساس رسم زمان) جنگیدند.
به نظر میرسد این شورش دارای دو مرحلهی برجسته بوده باشد: اول اینکه این شورش در آغاز، چیزی بیشتر از یک تمرد و سرپیچی از سیاستبازیهای حجاج نبود؛ زیرا او ابن اشعث را به عنوان کارشناس نظامی تعیین کرده و به خود جرأت داده بود که دستورهای قاطع متفاوتی را به چنین شخصی بدهد؛ شخصی که با تجربهی نظامیای که داشت میدانست پیشروی در زمستان در کوههای کابلستان غیر ممکن است و پیشبینی میشد هر تلاشی برای نفوذ به آنجا به بدبختیای شبیه آنچه دو سال قبل برای سپاه ابن ابی بکره اتفاق افتاده بود، منجر شود."