چکیده:
با صرفنظر از دیدگاه آن دسته از فلاسفه دین همچون: آلوین پلانتینگا که بر عدم نیاز خداوند به ارایه برهان پای فشردهاند، در باره انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن در میان صاحبنظران چهار دیدگاه «انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن»؛ «انعکاس تنبهی براهین اثبات صانع در قرآن»؛ «انعکاس ضمنی براهین اثبات صانع در قرآن» و «انعکاس صریح براهین اثبات صانع در قرآن» وجود دارد.نگارنده در این مقاله ضمن تقریر این آرا و نقد تفصیلی آنها، خود رأی دیگر را برگزیده که آن این است که خداوند در قرآن کریم با ملاحظه سطح مخاطبان، برای صاحبان مراتب علمی و عملی، وجود خود را بدیهی و فراتر از برهان دانسته و برای سایر مخاطبان، وجود خود را امری نظری و نیازمند برهان دانسته، از این رو به اقامه براهین روی آورده است.
خلاصه ماشینی:
"1 نقد ادعای عدم سازگاری برهانمداری با ایمانگرایی داوری درباره رابطه فلسفه با دین و نقش و کارکرد آن در تقویت یا تضعیف ایمان مجال دیگری میطلبد، اما جای این پرسش است که آیا با تکیه بر این استدلالها میتوان مدعی شد که قرآن از ارائه هرگونه برهان و استدلال سرباز زده و تنها به بیان مدعیات پرداخته است و توقع انعکاس آیاتی در قرآن درباره اثبات وجود خداوند، دور از انتظار خواهد بود؟!
3. با توجه به گفتار علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی آیه: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق وفی أنفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق أولم یکف بربک أنه علی کل شی شهید» (فصلت / 53) از منظر قرآن مهمترین دلیل بر بداهت وجود خداوند است؛ زیرا در فقره آخر این آیه بر گواه بودن خداوند بر همه هستی تأکید شده است.
بلکه براساس برخی از آیات و روایات پیشوایان دینی، باید گفت، خداوند مخاطبان خود را به دو دسته تقسیم کرده و برای کاملین در مراتب علمی و عملی وجود خود را امری بدیهی و فراتر از برهان دانسته و براساس نظری بودن وجود خداوند از نگاه سایر مردم، برای مجاب و مؤمن ساختن آنان از انواع براهین بهره جسته است؛ چراکه قرآن در آیه «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق أولم یکف بربک أنه علی کل شی شهید» (فصلت / 53) نخست از ارائه نشانههای خداوند برای مردم سخن میگوید و در فقره پایانی بر کفایت شهود الهی نسبت به همه اجزای هستی و عدم نیاز به ارائه نشانهها پای میفشارد."