چکیده:
یکی از پدیده های تاثیرگذار درتاریخ ایران پس از اسلام، ورود گروه های اجتماعی، از خارج از قلمرو این سرزمین در قالب قبیله و چادرنشینی است. این امر، نخست به شکل مهاجرت قبایل عرب مسلمان، که برای جهاد به ایران می آمدند، تحقق یافت؛ اما پس از فتح ایران به دست اعراب مسلمان و سقوط نظام سیاسی ـ اداری ساسانی ، نبود دولت مرکزی در قرون نخستین اسلامی در ایران و فروپاشی مرزهای سیاسی کشور، راه را برای ورود دیگر قبایل از سرزمین های همسایه، به ویژه قبایل ترک آسیای میانه، فراهم نمود. ورود عناصر اخیر، تاثیری عمیق بر مقدرات تاریخ اجتماعی ایران پس از اسلام برجای نهاد؛ یکی از مهم ترین دوران ورود این قبایل به ایران، دوران سلجوقی است. در این مقاله تلاش شده است تا نقش قبایل مهاجر آسیای میانه در رویدادهای نواحی شرقی ایران در نیمه پایانی فرمانروائی سلجوقیان، با تاکید بر دوره پادشاهی سلطان سنجر، مورد بررسی قرارگیرد.
One of the influential phenomenal in the post-Islamic history of Iran is the coming of social groups from outside of its territory in the form of tribes and nomad. It first happened through the immigration of Muslim Arab tribes who came to Iran for Jihad. But after the conquest of Iran by the Muslim Arabs and fall of the Sassanid political administrative system، lack of central government in the first centuries of the Islamic period in Iran and collapse of political borders، opened the way for the coming of other tribes from the neighboring countries، especially the Turk tribes of Central Asia. The coming of the latter had a deep impact on the fate of the social history of post-Islamic Iran. Seljuquid era is one of the most important in the history of coming of these tribes to Iran. The purpose of this article is to study the role of the Central Asian immigrant tribes in the incidents of the eastern parts of Iran during the second half of the
Seljuqid rule with an emphasis on the reign of Sultan Sanjar.
خلاصه ماشینی:
"نقش قبایل مهاجر آسیای میانه در تحولات روزگار سلطان سنجر سلجوقی دکتر مقصود علی صادقی دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز (از ص 55 تا 64) چکیده: یکی از پدیدههای تأثیرگذار در تاریخ ایران پس از اسلام،ورود گروههای اجتماعی،از خارج از قلمرو این سرزمین در قالب قبیله و چادرنشینی است.
(ابن اثیر،ج 11،ص 178)اگر چنین امری واقعیت داشته باشد،باز هم اکثریت قبایل غز را در بر نمیگیرد،چه مؤلف حدود العالم که خود در قرن چهارم،در شرق ایران میزیسته است،وقتی از غزان صحبت میکند،محل استقرار آنان را خارج از ماوراء النهر به حساب میآورد.
(کاشغری،ج 1، صص 57-56؛حسینی،صدر الدین علی بن ناصر،ص 3)نیروی نظامی قبایل ترک،مهمترین ابزار سلجوقیان برای تشکیل حکومت بود،به همین جهت،نظام الملک در برخی مواضع کتاب خود،ضمن اشاره به خدمات آنان{CP1CP}در راه تأسیس سلسلۀ سلجوقی،متذکر شده است که حکومت باید رعایت حقوق ترکمانان را بنماید(نظام الملک،139)؛این امر معمولا با دادن اقطاع به آنان،محقق میشد.
(ابن اثیر،ج 11،ص 179؛راوندی،ص 179؛ظهیر الدین نیشابوری،ص 49؛حسینی،ص 123؛بنداری،صص 340-338؛قمی،صص 175-174؛مستوفی قزوینی،ص 451؛ غفاری قزوینی،تاریخ جهان آرا،ص 110؛همو،تاریخ نگارستان،صص 159-158؛حسینی یزدی،ص 104؛ابن جوزی،ج 10،ص 152؛دولتشاه سمرقندی،ص 54)او پس از شکست،از بلخ به مرو گریخت و غزان نیز در تعقیب او وارد این شهر شدند و پایتخت سلطان را به بدترین وضعی مورد قتل و غارت قرار دادند.
CP} {CP(5)-برای اطلاع از اوضاع شهرهای خراسان در هنگام تسلط غزان،به عنوان نمونه بنگرید به:جوینی، منتخب الدین مؤید الدوله بدیع اتابک(1329)،عتبة الکتبه،به اهتمام عباس اقبال،تهران،صص 154-151؛همو، صص 121-120؛و طواط،رشید الیدن محمد عمری(1338)،نامههای فارسی،با مقدمه دکتر قاسم تویسرکانی، تهران،انتشارات دانشگاه تهران،صص 139-141؛نرشخی،ص 35؛یاقوت حموی،شهاب الدین ابی عبد الله (1399 ه."