خلاصه ماشینی:
تعریف نقد اجتماعی (Social Criticism) یا نقد جامعهشناختی (Sociological Criticism) همان سان که از عنوانش برمیآید، رویکرد انتقادی خویش را متوجّه یک رابطۀ سهگانه میبیند،رابطهای که در یک سوی آن اثر ادبی و هنری قرار دارد،و در سوی دوم خالق آن استقرار یافته و در سوی سوم،جامعهای که این اثر در/از/برای آن شکل گرفته و خلق شده است.
برخی آثار ادبی که بیانگر رابطۀ ادبیات با اجتماع خود بوده و ضمن پرداختن به مضامین اجتماعی،تصاویر زندهای از جامعۀ زمانۀ خویش را به دست داده و از این دید دارای ارزش یک سند تاریخ و فرهنگی هستند از این قرارند: -اختاپوس نوشتۀ فرانک نوریس که به سال 1901 به رشتۀ تحریر درآمده،و به تصویر کشندۀ جنگ میان شرکت راهآهن و گندمکاران کالیفرنیایی بود که بر سر مالکیّت زمین خود میجنگیدند.
استن هرینگتون در کتاب هنر و نظریۀ اجتماعی به شش منظر اشاره دارد که هریک به نوعی نگاهی جامعهشناختی به ادبیات دارند: 1-رویکرد تاریخی انسان 2-نظریه اجتماعی مارکس 3-مطالعات فرهنگی 4-نظریۀ هنر در فلسفۀ تحلیلی 5-مطالعات انسانشناختی هنر 6-مطالعات تجربی در مورد نهادهای هنری معاصر هریک از اینها یک رابطۀ سهگانه را شکل میدهند و در هریک از سه سوی این رابطه،یکی از مؤلّفههای انسان،هنر و جامعه ایستادهاند.
همین ایده مبنای نگاه جامعهشناختی او قرار گرفته و اعلام میدارد این شرایط اجتماعی است که کیفیّت یک اثر ادبی و هنری را رقم زده،و از دیگر سو توسعۀ کلّی اجتماعی را سبب میگردد.