خلاصه ماشینی:
"(ص 158) عنصر«تصادف»در بیشتر موقعیتها و حوادث رمان به کار گرفته شده است،در حالی که نویسنده فقطیک یدو بار حق دارد از آن استفاده کند و کاربرد زیاد آن حوادث،موقعیتها و موضوع رمان را باورناپذیر و ساختگیجلوه میدهد؛مثلا گاومیشی ناگهان در جزیرهی کوچک بر ادریس ظاهر میشود و در ست در همان لحظه هم گوهرهایشبچراغ را از دماغش به روی علفها میاندازد تا همهجا را روشن شود،گویی این گاومیش منتظر ورود ادریس بوده تابعد از دیدن او در آن لحظهی خاص برای چریدن وارد جزیرهی کوچک بشود و بلافاصله هم گوهرهای شب چراغ راکه مدتها بیرون از داستان در دماغش نگه داشته،تصادفا در این رمان و درست به محض دیدن ادریس از دماغشبیرون بیندازد: ناگهان چیزی از دماغ گاومیش به بیرون پرت شد و لای علفها افتاد.
»(ص 249) توصیف و پردازش حوادث و قرار گرفتن کاراکترها در موقعیتها(از صفحهی 175 که لیانا،پری،سندباد و ماهبان ازطریق چاه به دریا راه پیدا میکنند تا صفحهی 299 که سرانجام به ادریس میرسند)بسیار طولانی است و نوع حوادثو موقعیتها هم ارتباط قطعی و داستانی خاص و یگانهای با هم ندارند؛یعنی میتوانند به هر شکل دیگری هم باشند.
لیانا به ماهبان گفت:«ئی کجاشسنگینه؟»(ص 311 و 312) نویسنده به طنز و شوخی هم روی آورده و به رمان فانتزیکش لفت و لعابی کمیک و طنزآمیز داده و همین تا حدیبه باورپذیر شدن حوادث،آدمها،موجودات و موقعیتهای داستان آسیب زده است: ناگهان لیانا یاد چشمهای پری زغالی افتاد.
تم رمان دو موضوعه است:بخشی از آن به تقاضای پری دریایی مادر از ادریس برای تهیه کردن یک گهواره برای بچهاشاختصاص دارد و در بخشهای قابل توجهی هم برگرداندن هفت مروارید لاجوردی به صاحبان و ساکنان قدرتمند دریا تبدیل بهموضوع اساسی رمان شده است؛البته نویسنده در پایان رمان برای ساماندهی این تم دوم،یک مار غیرقابلباور را بدون دلیلواسطه قرار میدهد."