چکیده:
آسیای مرکزی که بخش جنوبی قلمرو هارتلند را در نظریه مکیندر تشکیل میداد، در دوره جنگ سرد جزو قلمرو سیاسی- ژئوپلیتیک اتحاد شوروی بود. با فروپاشی نظام دوقطبی، این منطقه با داشتن دولتهایی مستقل، هویت مستقل جغرافیایی- سیاسی پیدا کرده و در شکل فضاهای بدون قدرت، به صورت عرصه رقابتهای چندسطحی پدیدار شد، این قدرتها برنامههای رقابتی زیادی را در قالب اهداف و استراتژیهای مختلف مطرح کردهاند. ایالات متحده با نگرش جهانی خود به دنبال تغییرهای زودگذر و پایدار است و سیاستهای منسجمی را در منطقه برای افزایش منافع خود دنبال میکند و اتحادیه اروپا را در این زمینه با خود همراه کرده است. کشورهای روسیه و چین نیز علاوه بر اهداف ژئوپلیتیک توسعه حوزه نفوذ، نگرانیهای امنیتی نسبت به خود دارند. این مقاله ضمن پرداختن به چگونگی انقباض و انبساط فضایی قلمرو ژئوپلیتیک قدرتهای رقیب در آسیای مرکزی، نقش ژئواستراتژیک محور این منطقه را در ایجاد رقابت و پویایی آن مورد ارزیابی قرار میدهد
Central Asia constituting southern part of the heartland territory in Mackinder’s theory became a scene for a multi-layered rivalry for world powers following the collapse of the Soviet Union. The United States seeks interim and permanent changes and has encouraged the European Union to follow in its foot steps. Russia and China have security concerns apart from geopolitical objectives. This paper addresses spatial shrinking and expansion of rival powers’ geopolitical influence in Central Asia and assesses the geo-strategic role of this region in creating rivalry and dynamism.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اینکه آسیای مرکزی هنوز هم بازیکن ضعیفی در بازار جهانی نفت و گاز محسوب میشود و از طرف دیگر جنگ افغانستان در سال 2001 باعث کم شدن تهدید بنیادگراهای اسلامی در منطقه شد، آمریکا دلیلی برای حضور گسترده خود در منطقه نمییابد (بلانک، 1385، ص 64)، اما با این وجود باید گفت که آسیای مرکزی به دلایل حاشیهای اهمیت بسزایی برای ایالات متحده دارد، همانگونه که برای چین و روسیه هم مهم تلقی میشود.
در مورد اتحادیه اروپا نیز باید گفت که اگر چه آسیای مرکزی به عنوان منبع مهم انرژی و ورود مواد مخدر غیر قانونی مهم تلقی میشود، ولی این اتحادیه با وجود حضور گسترده از طریق ناتو در افغانستان، تا کنون سیاستهای منسجمی نسبت به این منطقه در پیش نگرفته است، اگر چه در سالهای اخیر اقدام به افزایش نقش خود در منطقه کرده است و برای اولین بار ترویکای اتحادیه اروپا با وزرای خارجی منطقه در 27 و 28 مارس 2007 در آستانه، پایتخت قزاقستان، ملاقات داشتهاند.
با توجه به نیازهای روزافزون چین به انرژی، روسیه به عنوان متحدی استراتژیک برای این کشور در آسیای مرکزی محسوب میشود، اگر چه تا کنون خطوط لولهای کشیده نشده و نفت روسیه بیشتر توسط راهآهن به چین عرضه میشود، اما چین به ایجاد طرح انتقال انرژی از طریق خط لوله اقیانوس آرام امیدوار است Lewis, 2005)).