چکیده:
در مقاله محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه که در شماره یازدهم و دوازدهم فصلنامه نقد ادبی منتشر شده است، نکته هایی به اشتباه درباره کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته آقای اولریش مارزلف آمده است. در این نقد تلاش شده که محققان و قصه شناسان به تفاوت دسته بندی های رایج قصه توجه کنند. چنانکه دو نوع اصلی برای طبقه بندی قصه ها در جهان وجود دارد، یکی بر اساس موضوع و درونمایه های قصه ها که بر مبنای فهرست موضوعی معروف آرنه- تامسون صورت می گیرد و دیگر بر اساس روشهای ساختارگرایانه و فرمالیستی که معروفترین آنها روش ولادیمیر پراپ در طبقه بندی قصه های پریان روسی است و به ریخت شناسی موسوم است. در این مقاله به اشتباه گفته شده که مارزلف در تنظیم و طبقه بندی قصه های ایرانی از روش و الگوهای ریخت شناسانه پراپ استفاده کرده است در صورتی که مارزلف کتاب خویش را بر مبنای دسته بندی موضوعی آرنه- تامسون تالیف نموده است.
خلاصه ماشینی:
"در صفحۀ 89 پاراگراف اول مقاله گفته شده که کتاب طبقهبندی قصههای ایرانی اثراولریش مارزلف(1376)از نمونههای قابل توجه در حوزۀ مطالعات ساختاری وفرمالیستی قصه است و برمبنای الگوهای پیشنهادی پراپ در ریختشناسی قصههایپریان تنظیم و منتشر شده است.
شایان توجه است که کتاب مارزلف نه برمبنای روش ساختاری پراپ،بلکه براساس دستهبندی موضوعی که از ابداعات آنتی آرنه،محقق فولکوریست فنلاندی،بودطراحی و تنظیم شده است.
اولریش مارزلف در مقدمۀ کتاب خویش تصریح میکند قصههای ایرانی را برمبنایفهرست آرنه-تامسون دستهبندی کرده است.
در صفحۀ 91،ذیل عنوان«معشوق،محور قصههای عاشقانه»میخوانیم:«نگاهی به تقسیمبندی اولریش مارزلفاز شخصیتهای قصهها نشان میدهد که او به دلیل نگاه ساختارگرایانهاش برای جایگاهشخصیت زنان و نقش محوری آنها در داستان اهمیت چندانی قائل نشده و بیشترچهرۀ منفی زنان را برجسته کرده است.
»چنانکه گفته شد مارزلف نگاه ساختارگرایانهندارد و دربارۀ شخصیتهای قصه کاملا به اختصار و فقط برمبنای نگاهی کلی بهقصهها سخن گفته و بحث در این باره را منوط به تحقیقات گستردهتر و بررسیهایدقیق علمی دانسته است؛تحقیقاتی از نوع آنچه مؤلف مقاله به آن پرداخته است."