چکیده:
روایت داستانی با دامنه¬ای بهنسبت گسترده، مورد توجه محافل نقد ادبی است. از سویی دیگر، درهم تنیدگی عنصر روایت با دیگر عناصر داستانی موجبات حضور چشماندازهای متنوعی را در زمینة نقد داستان فراهم آورده است. برایند نوشتار حاضر، توضیح و تحلیل چند شگرد روایی و تلاش برای کاربردی کردن آنها در بازتابانی مصادیقشان در قصههای مثنوی است. چهار مفهوم کلی ماضی روایتی، افعال جریان بیـرونی و درونی، پیشرفتــگی روایت و روایت میانافزود، شاکلة کلی این مقاله را تشکیل میدهد. در محور ماضی روایتی، تفاوت بارز کارکرد زمان افعال در متون تخیلی و واقعی بیان میشود. در محور بعدی توضیح داده میشود که گزارش افعال بیرونی اشخاص مانند خوردن، پوشیدن، دویدن و ... از عهدة متون غیرداستانی نیز برمیآید؛ اما بیان افعال درونی همچون فکر کردن، امیدوار بودن و... صرفا به ظرفیت متون تخیلی و داستانی بازبسته است. در قسمت سوم مقاله، مباحث روایت خطی و شکست روایت خطی مطرح میشود و سرانجام در قسمت پایانی، مفهوم روایت میانافزود تشریح میشود؛ توضیـح اینکه روایت میان افزود ناظر بر قصههایی است که چارچوب روایت در آنها به شکلی تنــاوبی میان کنش داستــانی و گفتوگوی شخصیتها پیش میرود.
خلاصه ماشینی:
"نیست پس تنها با دخالت خرد است که معنا ومفهوم عقلانی این داستان آشکار میشود و حقیقت آن از کمون به ظهور میآید: {Sنباشی بدین گفته هم داستان#که دهقان همی گوید از باستان#خردمند کین داستان بشنود#به دانش گراید بدین نگرود#ولیکن چو معنیش یاد آوری#شوی رام و کوته شود داوریS}(همان،289/3) فردوسی در پایان داستان با بهرهگیری از هنجار تأویلی لوگوس محور خود،معنا وحقیقت«دیو»و به دنبال آن مفهوم کل روایت را آشکار میکند.
بیتی که در دنبالۀ داستان میآید این خوانش راتأیید میکند و نشان میدهد مرجع جام جهاننمای جم نزد سهروردی،نور اسفهبد درلحظۀ تجربۀ عرفانی و اشراقی است و معنای«من»در چارچوب بافت رساله،معادلهمان من متعالی است که قابلیت تجربه کردن عوامل متافیزیکی را دارد: {Sز استاد چو وصف جامجم بشنودم#خود جام جهاننمای جم من بودمS}(سهروردی،1380 ب:299/3) اکنون میتوان این نکته را دریافت که چگونه روایات و داستانهای حماسی ملیایران در خوانش سهروردی به رمزهای عالم جان بدل میشوند و معانی مرتبط باتجربۀ زیستۀ عرفانی را بازگو میکنند36.
با وجود تمایزی که در آثار کربن و پورنامداریان میان نماد یا رمز با تمثیل نهاده شده است و علیرغم این امر که هردو محقق بر رمزی بودن رسائل سهروردی تأکید دارند،بسیاری از بخشهایرسائل سهروردی در چارچوب تمثیلی قابل فهم و بررسی است و در واقع چیزی جز مجموعهایاز نشانههای مکانیکی برای بیان کیهانشناسی قدما و جهانبینی آنها نیست."