چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه پایبندی مذهبی با الگوهای ارتباطیزن و شوهر انجام گرفته است. حجم نمونه، شامل 121 زوج (242 نفر) از زوجین مراکزدانشگاهی تربیت معلم و حوزوی شهر اصفهانبود که با روش چند مرحلهای به صورت تصادفی انتخاب شد. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهشی از پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سالاوی و پرسشنامه پایبندی مذهبی جانبزرگی استفاده شده است. دادهها با استفاده از روشهای آماری مختلف، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که بین پایبندی مذهبی و نوع الگوهای ارتباطی زوجین در سطح (01/0 >p) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری بین الگوهای ارتباطی زوجین (ارتباط سازنده متقابل، ارتباط توقع/کنارهگیری، ارتباط توقع زن /کنارهگیری مرد و ارتباط اجتنابی متقابل)، در افراد پایبند به مذهب در مقایسه با افراد ناپایبند به مذهب تفاوت معناداریوجود دارد. میتوان از طریق پایبندی مذهبی، الگوهای ارتباطی زوجین را پیشبینی کرد و احتمالا با تغییر آن، الگوهای ارتباطی را نیز تغییر داد.
The present paper tries to investigate the relationship between spouses' religious commitment and marital communication patterns. The sample size includes 121 spouses (N=242) who were selected from teacher training universities and seminaries in Isfahan city، according to multi-stage random sampling. Christensen's and Sullaway's communication patterns questionnaire and Janbozorgi's religious commitment questionnaire were used to measure the research variables. Different statistical methods were used to analyze the data. The results show that there is a significant relationship (p<0.01) between spouses' religious commitment and the kind of their communication patterns. There was a significant relationship between spouses' communication patterns (the constructive communication subscale، the demand/withdraw subscale، the female demand and male withdraw subscale، and the mutual avoidance and withholding subscale) in those committed to religion versus those not committed to religion. The spouses' communication patterns could be predicted by religious commitment and they might changed when religious commitment change.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش با يک پرسش اصلي رو به روست و آن اينکه آيـا بين پايبندي مذهبي و الگوهاي ارتبـاطي زوجـين رابطـه اي وجـود دارد؟ بنـابراين در ايـن پژوهش ، فرضيه هاي زير بررسي ميشود: پايبندي مذهبي رابطه مثبت معناداري با الگوي ارتباطي سازنده متقابل دارد.
يافته ها پس از بررسي دادهها با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهاي آماري بـه تحليـل اطلاعـات پرداخته که يافته هاي به دست آمده در سه جدول به طور خلاصه آورده ميشود: جدول ١: ميزان همبستگي بين خرده مقياسهاي الگوهاي ارتباطي زوجين و ابعاد مختلف پايبندي مذهبي (رجوع شود به تصویر صفحه) همانطور که جدول ١ بيان ميکند رابطه معناداري بين «ارتباط سازنده متقابل » بـا «پايبنـدي مذهبي » وجود ندارد.
جهـت همبستگي ميان «الگوي ارتباطي سازنده متقابـل » بـا «پايبنـدي مـذهبي کـل » مثبـت اسـت ، بنابراين ، ميتوان نتيجه گرفت که هرچه «پايبندي مذهبي زوجـين » قـوي تـر باشـد «الگـوي ارتباط سازنده متقابل » بين آنها بيشتر برقرار است .
بنابراين ، احتمالا ميتوان نتيجه گرفت که وجود تفاوت معنـادار بين الگوهاي ارتباطي در گروه پايبند به مذهب و ناپايبند به مـذهب حـاکي از تأثيرگـذاري پايبندي هاي مذهبي (اعتقادات ديني و رفتارهاي مذهبي ) بر چگونگي ارتباط ميـان زوجـين است .
Religion and Conflict in Marital and Parent-Child Relationships, Journal of Social Issues, Vol. 61, No. 4, pp.
Religion and Conflict in Marital and Parent-Child Relationships, Journal of Social Issues, Vol. 61, No. 4, pp.
Religion and Conflict in Marital and Parent-Child Relationships, Journal of Social Issues, Vol. 61, No. 4, pp.