چکیده:
این مطالعه درصدد بررسی اثرات سطوح توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی بر نابرابری های اجتماعی است. نابرابرهایی که در این پژوهش مدنظر قرار گرفته اند عبارتند ا زنابرابری د رتوزیع درآمد، نابرابری جنسیتی و نابرابری بخشی. این تحقیق بر اساس روش تطبیقی – طولی انجام یافته است که در آن از داده های ثانویه برای 208 کشور جهان از سال 1970 تا 2000 استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان می دهند که توسعه سیاسی از دو مسیر عمده اثر کاهنده بر نابرابری های اجتماعی دارد: یکی این که، توسعه سیاسی (عمدتا مردم سالاری) فرایند تحقق توسعه اقتصادی را در خلال زمان هموارمی سازد. دیگر این که، تاوسعه سیاسی باعث کاهش فساد اداری خواهد شد، که این نیز سهمی در تقلیل نابرابری های اجتماعی دارد. یافته ها همچنین نشان می دهد که موقعیت کشورها در نظام جهانی اثر قابل توجهی بر توسعه اقتصادی آن ها دارد. به علاوه، توسعه اقتصادی به طور مستقیم و غیرمستقیم موجبات کاهش در نابرابری های اجتماعی را در بلند مدت فراهم می نماید.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق توجه خود را همزمان معطوف سطح توسعۀ اقتصادی و سطح توسعۀ سیاسی نموده است و در همان حال موقعیت کشورها در نظام جهانی را به عنوان متغیر زمینهای مد نظر قرار داده است.
رابطۀ سطح توسعه اقتصادی با نابرابری در نظریه چلبی منبع:چلبی 1375:183 در ارتباط با سطح توسعۀ سیاسی(توزیع متکثر قدرت سیاسی)و وزن تأثیر آن روی نابرابریهای اجتماعی میتوان به دو عامل اصلی توجه نمود:یکی،میزان استقلال قدرت سیاسی نسبت به سایر منابع است،و دیگری،میزان تراکم در تمرکز قدرت(یا به عبارت دیگر، میزان نابرابری در توزیع قدرت سیاسی).
در این ارتباط چلبی اظهار میدارد که«وجود قدرت در جامعه خود مظهر نوعی نابرابری است و با سایر نابرابریهای اجتماعی نیز رابطه دارد.
در ارتباط با بحث اخیر سه نکته شایسته توجه ویژه است:اول این که،میزان نابرابری در توزیع قدرت سیاسی و سطح توسعهنیافتگی سیاسی(میزان اقتدارگرایی و استبداد)تقریبا دو روی یک سکه هستند،یعنی همواره با توسعۀ سیاسی خودمختاری فردی و جمعی و مشارکت مؤثر مردم در امور مختلف جامعه افزایش مییابد و این خود چیزی جز افزایش تفویض اختیار و پخش قدرت سیاسی در دست کنشگران فردی و جمعی(توزیع متکثر قدرت سیاسی)در جامعه نیست.
الگوی تأثیرات مستقیم توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بر نابرابریهای اجتماعی (الگوی دوم) (به تصویر صفحه مراجعه شود) با مراجعه به شاخصهای نیکویی برازش دو الگو ملاحظه میشود که الگوی دوم برازش بیشتر با دادهها از خود نشان میدهد تا الگوی اول.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) این الگوها نشان میدهد که موقعیت در نظام جهانی ممکن است حداقل بهطور بالقوه به عنوان عامل یا مانع توسعۀ اقتصادی عمل کنند.
طبق نمودار 5 و 6،توسعۀ سیاسی محیط سیاسی را برای توسعۀ اقتصادی و کاهش فساد اداری فراهم میکند و بدین ترتیب بهطور غیر مستقیم باعث کاهش نابرابری اجتماعی میشود.