خلاصه ماشینی:
"IB} ریشهها و زمینههای تحولات شاید بتوان گفت از یک نگاه آنچه هم اکنون در کشورهای یاد شده رخ میدهد،تاحدی شبیه حوادث دهه 50 قرن بیستم در این کشورهاست؛یعنی درست همان زمانیکه انگلیس و فرانسه دیگر قدرت سابق را نداشتند و نفوذ مستقیم آنها بر دولتهایعربی تضعیف شده بود.
انقلابهای اخیر در کشورهای یاد شده،با پایان جنگ سرد یعنی فروپاشی اتحادجماهیر شوروی آغاز شده و برپایی یک نظام جهانی تک قطبی به رهبری آمریکا نیز درشرایط کنونی غیرممکن است؛چرا که نفوذ جهانی آمریکا به شدت در حال کاهشاست و سرمایهداری جهانی با بحرانی بزرگ دست و پنجه نرم میکند که آن را تا حدفروپاشی پیش برده است.
تحولات در شمال آفریقا که تأثیرات دومینویی و سونامیوار بر کشورهای منطقهمغرب و موریتانی تا کشورهای عربی خلیج فارس داشت،از طرفی متأثر از مجموعهعواملی تحت عنوان انباشت بحران در سه سطح داخلی،منطقهای و بین المللی است واز طرف دیگر تأثیراتی بر سه سطح مذکور دارد؛در سطح داخلی باید از بحران هویت(وجود ساختار سکولار در بافت اسلامی)،بحران توزیع منابع(الیگارشی حاکم و استفاده ازرانت توسط آنها)،بحران حکومتداری(وجود ساختار توتالیتر و اقتدارگرا-حاکمان نظامیو قبیلهای،عدم برگزاری انتخابات یا انتخابات فرمایشی)،توقعات فزاینده و در نهایتبحران مشروعیت و نیز مهمتر از همه استقلالخواهی نام برد.
حتی اگر غرب در این امر موفق نیز بشود مدت زمان طولانی این افرادنمیتوانند به کار خود ادامه دهند،زیرا قدرت تشخیص مسلمانان بسیار بالا رفته ودست آنها را خواندهاند و از طرفی اینگونه کارتهای غربی نزد آنان سوخته است."