چکیده:
مطالعه حاضر، به تشخیص عمیق تر ارتباط دوگانه ی مهاجرت مردان و کارکرد زنان روستایی می پردازد، تا با مرتبط ساختن شرایط موجود با نیازهای زنان، آنان را برای انطباق با شرایط تازه یاری دهد. در این مقاله، بر آن ایم تا به این پرسش پاسخ دهیم که چه گونه زنان خانوارهایی که سرپرست آنان به طور کوتاه مدت مهاجرت کرده اند، از عهده ی موقعیت و معیشت خود و خانواده شان بر می آیند؛ و به طور کلی، غیبت همسر چه تأثیری بر تجارب مدیریتی زنان روستایی خواهد داشت. بنابراین، به همان اندازه که این تحقیق بر عوامل اقتصادی مهاجرت اشاره می کند، به عوامل غیر اقتصادی نیز می پردازد.
مقاله ی حاضر، بر گرفته از پژوهشی است در استان مازندران که نشان می دهد زنان روستایی شهرستان بابل، و از جمله بخش بندپی شرقی، همانند دیگر زنان شمال ایران، افزون بر انجام امر مربوط به خانه داری و نگه داری کودکان، در امور تولید اقتصادی نیز پابه پای مردان کار می کنند. در چنین شرایطی، زن، تحت سرپرستی مرد و به عنوان کارگر خانوادگی بدون مزد به شمار می رود؛ از این رو، نه تنها هیچ دخالتی در مدیریت و بازاریابی، که هیچ کنترلی نیز بر درآمد حاصله ندارد. این وضع، با مهاجرت مردان دچار دگرگونی هایی می شود که به رغم افزایش مسئولیت زن و گاه، مدیریت تولید، هم چنان به او به عنوان همسر مرد مهاجر نگریسته می شود و از امکانات سرپرست خانوار بهره مند نمی گردد.
در چنین شرایطی، زنان، مدیریت خانه و واحد اقتصادی را بر عهده می گیرند. در حالی که حاکمیت فرهنگ مردسالار، روستا، مانع واگذاری کامل اختیارات به زن می شود. نتایج تحقیقات نشان داد که زنان، در نبود مردان برای جای گزینی نیروی کار تلاش می کنند، اما قدرت تصمیم گیری زیادی ندارند. این، در حالی است که غیبت مردان، تا حدودی امکان تجربه ی مدیریت و تصمیم گیری به زنان می دهد و با افزایش زمان مهاجرت مردان، قدرت تصمیم گیری زنان در امور گوناگون افزایش می یابد و این امور، پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالاتری برای شان ایجاد می کند و توان تصمیم گیری در امور مربوطه را بیش تر می سازد.
خلاصه ماشینی:
"پرسشهایی که در این باره مطرح میشود چنین است:این امر،چه تأثیری بر نیروی کار،به ویژه نیروی کار زنان میگذارد؟آیا برای این کمبود جایگزینی وجود دارد(برای مثال،معرفی ماشینهای جایگزین،دگرگونی نقش زنان،کودکان و کهنسالان)؟آیا زنان سرپرستی خانوادهها را بر عهده میگیرند؟و آیا واقعا سرپرست به شمار میآیند یا همچنان به عنوان همسر سرپرست خانوار از مزایای سرپرستی محروماند؟ فرضیات این پژوهش،تلاشی است برای نشان دادن تأکیدی جدید بر اساس تشخیص عمقتر ارتباط دوگانهی مهاجرت مردان و کارکرد زنان روستایی.
جدول 2-رابطهی حجم کارهای تولیدی پس از مهاجرت همسر و ادارهی منابع تولید در زمان غیبت وی،1381 (همان) (به تصویر صفحه مراجعه شود) در ستونی که نحوهی ادارهی منابع تولید نامشخص بوده،عمدتا وجود افراد متعدد،از جمله اقوام همسر یا فرزندان ارشد سبب میشد که پاسخگو نتواند فردی خاص را به عنوان سرپرست و ادارهکننده نام ببرد،ازاینرو،در این حالت نیز،مهاجرت مرد تأثیر زیادی بر افزایش حجم کارهای کشاورزی نداشته است.
جدول 5-رابطهی حجم کارهای امور تولیدی پس از مهاجرت و میزان سالهای مهاجرت شوهر(همان) (به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراین،اگر چه با طولانی شدن مدت مهاجرت مرد،زن این قابلیت را مییابد که خود به انجام امور تولید و خانواده بپردازد،اما بدون وجود حمایتهای جانبی و امتیازاتی که در جوامع روستایی عمدتا مردان از آن برخوردارند،حجم زیاد این کارها،بر زنان فشاری دوچندان وارد میسازد؛ افزون بر این که بهرهوری اراضی کشاورزی را نیز کاهش میدهد."