چکیده:
به هنگام ورود قرارداد به حقوق کیفری، قواعد هر دو، دچار تردید می شود؛ گویی که برای پیوند، هم کفو نیستند و نمی توانند در کنار یکدیگر زندگی نمایند. حقوقدان جزایی، ایراد می کند که تحلیل های مدنی را بی سبب نباید وارد حوزه ی جزایی نمود و حقوقدان مدنی معتقد است که قرارداد، پایه ی روابط است و اگر حق و تعهدی مورد حمایت نباشد، زمینه برای دخالت حقوق کیفری نیز فراهم نخواهد شد. برای از بین بردن این شقاق، می توان حکمی را برگزید و به رای او تسلیم شد. این حکم، «اصل استقلال حقوق کیفری» است که جاذبه و دافعه ی همزمان دارد. اصلی که توسعه ی بی رویه ی حقوق کیفری از یک سو و توسل بی رویه به اصل برائت را از سوی دیگر، ممنوع می سازد. شاید بتوان گفت که قواعد قراردادی، در حقوق کیفری، حتی به عنوان اصل نیز رعایت نخواهند شد و تنها باید با توجه به اهداف، خصایص و مبانی ویژه ی حقوق کیفری تفسیر شوند. این نوشتار برخی از نتایج پیوند قرارداد و حقوق کیفری را نشان می دهد
خلاصه ماشینی:
هرگاه از منظر حقوق مدنی،قرارداد متضمن شرط خلاف مقتضای ذات عقد،اشتباه در خود موضوع معامله و یا عدم توالی ایجاب و قبول باشد،آیا کسی که پس از انعقاد قرارداد،مال مورد تصرف را عمدا تخریب میکند،متصرف میشود و یا میرباید،مستوجب برخورد کیفری میباشد یا آنکه چنین قراردادی،به عنوان یک فعل یا واقعهی کیفری تلقی میشود و اثر آن را مانند سایر اعمال و افعال باید در نظر گرفت؟در فرضی که معامله به دلیل نامشروع بودن یا مالیت نداشتن موضوع باطل است،آیا با ادعای عدم تطابق ایجاب و قبول یا خلل در مفاهیم و ارکان قرارداد میتوان به عدم تحقق جرم،نظر داد یا اینکه چنین قرارداد باطلی را باید به مانند یک واقعهی کیفری و فعل مستقل بررسی نمود و عمل فروشنده و خریدار ظاهری را صرف نظر از این علل،مستوجب مجازات دانست؟ خقوق کیفری،مفهوم اکراه در عقود و قراردادها را متفاوت از اکراه در قلمرو خود میداند؛افزون برتفاوت میان اکراه در محرمات و جرایم به عنوان وقایع حقوقی که در آنها،امکان تفصی و تلاش متعارف برای خروج از حالت اکراه،شرط است و با وجود این امکان،ادعای اکراه پذیرفته نمیشود،هنگامی که اکراه به مناسبت قرارداد در حقوق کیفری بررسی میشود،همین مفهوم مد نظر است؛توضیح آنکه در اعمال مجرمانه که بیشتر موارد با حکم حرمت نیز همراه هستند،مفهوم مستقل اکراه باید احراز شود؛این مفهوم،هنگامی تحقق مییابد که شخص،امکان رفع اثر اکراه را نداشته باشد.