چکیده:
این پژوهش با هدف شناخت نحوه ی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوه های حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و داده ها از روش محاسبه ی همبستگی های بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفت و شنود بالایی گزارش کردند از شیوه های حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های مصالحه گرایانه، سلطه گرایانه و اجتنابی بهره می جستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفت وشنود بالایی گزارش کردند، شیوه های مؤتلفانه و مصالحه گرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های سلطه گرایانه و خدمتکارانه استفاده می کردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفت وشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار می بردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوه های خدمتکارانه، سلطه گرایانه و دختران شیوه های اجتنابی، سلطه گرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیان گر این مطلب است که گفت وشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه می شود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوه های ناکارآمد سلطه گرایانه و اجتنابی را پیش بینی می کند.
The purpose of this study was to investigate the way that family
communication pattern and conflict style relating to each other. Method:
The participants included 206 university students from Shahid Beheshti
University. In order to get data, Ritchie Revised Family Communication
Pattern (RFCP) and Rahim’s Organization conflict inventory were used.
Data were investigated by canonical correlation method in SPSS 16.
Results: The results showed that in relation with father, the boys with
high conversation used integrating and obliging methods, while the girls
used Integrating and Compromising. Also the boys with high conformity
used compromising, Avoiding and dominating methods, while the girls
with high conformity used dominating and obliging methods. In relation
with mother, the boys and the girls with high conversation used
Integrating methods, while the boys with high conformity used obliging
and dominating methods and the girls used avoiding obliging and
dominating methods. Conclusion: In overall it seems conversation
always come with useful Integrating method, but most of the time
conformity predict using useless methods such as Dominating and
Avoiding.
خلاصه ماشینی:
"پژوهشگران در هر دو حوزهی روانشناسی و ارتباطات ادعا دارند که الگوهای ارتباطی ٨ بر اساس رمزگردانی و رمزگشایی پیامهایی که بین افراد خانواده رد و بدل می شود، شکل می گیرند 1- Hocker 2- Wilmot 3- Dumlao 4- Botta 5- Canary 6- Lakey 7- Conrad 8 -Relational Schemata (فیتزبرگر١ و ریتچی ٢، ١٩٩٤) و در نحوهی بکارگیری دادهها در تعاملات آینده مورد استفاده قرار می گیرند.
در این پژوهش بعدهای گفت وشنود و همنوایی ، یک گروه از متغیرها و انواع سبکهای تعارض گروه دیگری از متغیرها را تشکیل دادند که البته ، برای پدر و مادر به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفت ، یعنی نوع الگوی ارتباطی با مادر و میزان پیش بینی کنندگی آن در شیوهی حل تعارضی که نوجوان در مقابل او اتخاذ می کند و هم چنین ، نوع الگوی ارتباطی با پدر و میزان پیش بینی کنندگی آن در شیوهی حل تعارضی که نوجوان در مقابل پدر در پیش می گیرد.
هم چنین ، پسران و دخترانی که در الگوی ارتباطی با مادران خود گفت وشنود بالایی را گزارش کردهاند، شیوهی حل تعارض مؤتلفانه را بکار می گیرند در مورد بعد همنوایی نیز نتایج نشان داد، هرچه پسران همنوایی بیش تری را با پدران خود گزارش می کنند، به ترتیب بیش تر از شیوهی حل تعارض مصالحه گرانه ، سلطه گرانه و اجتنابی استفاده می کنند.
Family communication patterns and conflict styles in Chinese parent child relationships."