چکیده:
آگاهی روزافزونی نسبت به لزوم اقدامات مستمر جهت گفت و گو میان ادیان جهان و بویژه میان مسلمانان و مسیحیان وجود دارد، در این میان آنچه تازه است واقعیت ادیان چند گانه نیست، بلکه درونی ساختن آگاهی از تکثر بنیادین در ضمیر معتقدان به ادیان می باشد. با افزایش آگاهی نسبت به تنوع و تکثر، دیگر نمی توان وجود سایر معتقدان را به منزله بیگانگان که دنباله رو شیوه های عجیب و نامانوس هستند تلقی کرد. البته تنوع ژرف مشکلی در روابط میان پیروان مذاهب مختلف نیز مطرح می کند. در این مقاله سه رویه کنونی- نگرشها و راهبردهای انحصارگرایی، شمول گرایی و تکثرگرایی- در زمینه گفت و گو میان ادیان مورد بررسی قرار گرفته و برای گفت و گو چهار پیش شرط مطرح گردیده و در پایان به سه ویژگی شناخت و معرفت بشری اشاره شده است
خلاصه ماشینی:
"(3)به نظر من اگر هدف دین، شکوفایی باشد باید مسیر گفت و گوی میان ادیان را با نیرویی______________________________1 ـ در سند موسوم به «خطاب به ملتها» (Ad Gentes)، شورای دوم واتیکان از «آن دسته از مردم عادی که با تحقیقات تاریخی یا علمی ـ مذهبی خود در دانشگاهها و مؤسسات علمی به ارتقاء شناخت ملتها و مذاهب میپردازند و به مبلغان انجیل کمک میرسانند و برای گفت و گو با غیر مسیحیان آماده میشوند» تمجید ویژهای به عمل آمده است.
ولی این دیدگاه نیز نمیتواند کل ماهیت گفت و گو میان ادیان را به تصویر بکشد، زیرا سرشت اساسی تنوع یک دین از دین دیگر را نمیپذیرد و تلاش نمیکند تا آنجا که از لحاظ بشری میسر است، ادیان دیگر را آن گونه که هستند به رسمیت بشناسد و در عین حال در وجود چنین تنوع و تکثری به جستجوی حقیقت بپردازد، بلکه به سرعت در همان زمین آشنا فرود میآید و آن دسته از ابعاد و وجوهی را که با تصور و برداشت او سازگار میآید باز تفسیر میکند.
اگر شخصی اعتقاد و طریق برگزیده خویش را مؤثرتر و کارآتر از سایر ادیان نداند، چگونه میتواند یک بودایی، مسلمان یا یهودی جدی و پر و پا قرص باشد؟ زیرا هر یک از ادیان دنیا مدعی حقانیت نگرش خود به معنای غایی و نهایی است و همین ادعا را در جریان گفت و گو مطرح میسازد؛ ولی همه آنها هم نمیتوانند همزمان، حقیقت باشند، چرا که بسیار متنوع و گونه گون هستند."