خلاصه ماشینی:
"در کنار این انواع ادبی کوچک و کوتاه که تمامی اقوام کرد با آنها آشنا بوده و مدام به کار میرود،نوعی بیان احساس و یا به عبارتی یک نوع بلند ادبی که برای ابراز عقیده و احساس نه تنها فردی بلکه قومی نیز به کار رفته، وجود دارد که اغلب در همان جایگاه ادبیات شفاهی ( elaro )قرار میگیرد و آن،داستانها و حکایات بلندی است که هم به صورت نثر20و هم نظم و شعر21دیده و شنیده میشود.
این گونه داستانها و حکایات شعر یا نثر در انواع مختلف بسیار زیادند و تعداد داستانهایی از این دست تأییدی بر وجود نوعی بیان ویژه و گونهء خاصی برای بیان احساسات قومی و فردی است که لازمهء تداوم آن نیز شاعران حقیقی و احساسگرایی بود که به شکل حرفهای به این مقولات پرداخته و مداوم در رواج آن در بین ملل و قبایل کرد این منطقه کوشیدهاند،و چنانکه قبلا نیز اشاره شد به این داستان و ترانهسرایان«دنگبژ» ( jebgned )میگویند که در مکتبهای گوناگون و بالطف شاهزادگان و امیران دوستدار هنر کردی همواره در کردستان مورد توجه بودهاند.
تلاش «کردستان»از لحاظ زبان با جدا و خارج کردن لغات و واژگان عاریتی و غیرکردی که در هر منطقه در اثر زبان ملی آن کشور وارد زبان اصلی کرد شده بود،آغاز شد و بدین ترتیب با گرایش جدید ادیبان و روشنفکران کرد به مسأله فقر فرهنگی اقوام خود،نوعی فعالیت شدید نویسندگان و شعرا برای پر کردن جای خالی ادبیات در مرحله دوم بررسی ادبیات کرد در قرن حاضر رپس از سال 1958)و در حالی که انواع جدید ادبی به آرامی از طرف جامعه و روشنفکران کرد پذیرفته میشد(مانند درام غنایی-حماسی،شعرهای نمایشی و نمایشنامههای منظوم)چارچوب شعر سنتی فراموش شده و شعرا کمتر از آن استفاده میکردند."