چکیده:
اخلاق فضیلت مدار نوعی نظریه هنجاری است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامی نظریه های اخلاقی در دستیابی به طرحی نو، برای نجات انسانیت، ضرورت احیا آن جهت ابقا ارزشهای اخلاقی به خوبی احساس می شود.
در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگی وجدان اخلاقی که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقی و ارزشمند بودن شکوفائی بشر، این ضرورت را به اوج می رساند. از نوشتار حاضر که نگاهی اجمالی است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایی اخلاق فضیلت و گذاری کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن می پردازیم. تقریرهای متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههای مختلفی را ساماندهی می کند که با توجه به آن، برای فهم و تبیین و اقدام عملی اخلاق فضیلت مدار لازم و ضروری به نظر می رسد.
خلاصه ماشینی:
"کرسگارد علاوه بر تفاوتهای مذکور، تقدم خیر یا صواب(1) را به عنوان عامل افتراق بر میشمرد و ادعا میکند که در اخلاق فضیلت، برخلاف سود گروی، عمل صواب بر حسب خیر تعیین نمیشود، بلکه برعکس، فهم کاملی از زندگی خوب بر تصور پیشینی از فعل صواب مبتنی است، (به دلیل تأکید ارسطو بر عقل عملی و نقش آن در صدور اعمال صحیح)، (in REP / 9 / 294) اما به نظر میرسد، بتوان معیار مهمتری را به عنوان عامل تمایز این دو نظریه و بلکه افتراق اخلاق فضیلت از دو نظریه سود گروی و وظیفه گروی معرفی نمود.
بدین معنا که وضعیت و موقعیت خاص، تعیین کننده فعلی است که فاعل باید از حیث اخلاقی انجام دهد و از این جهت نظریهای است، شبیه سود گروی عمل نگر یا وظیفه گروی عمل نگر، با این تفاوت که در آن دو، فاعل بر اساس شهود (مطابق نظر شهود گرایان) و یا تصمیم شخصی (مانند اگزیستانسیالیستها) تصمیم میگیرد و در اخلاق فضیلت بر اساس حکمت عملی.
ارسطو نیز، گر چه بحث مستقلی را به نیت اختصاص نداده است، اما از فحوای کلام او و بر اساس مبانی نظری وی، میتوان چنین استنباط کرد که وی بدلیل انحصار سعادت، در سعادت دنیوی، قطعا نیت مورد نظر اهل شریعت را اراده نمینماید، بلکه فاعل اخلاقی، تنها به انگیزه اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن است که در جهت پرورش فضائل و یا عمل به آنها برمی آید."