خلاصه ماشینی:
"یعنی این تماسفرهنگی بار منفی نداشت-مگر در برخی بخشهایشناخته شده-زیرا غرب،استعمارگر بود-اما به یکمعنا بار مثبت نیز داشت-چون یک شوک فرهنگی وتمدنی وارد کرد.
با این حال ادبیاتی در دهۀ هفتاد و دهۀ نود وجوددارند که به قصیده و نثر،گرایش د ارند و بر این باورندکه اوضاع نیز نیاز به نقد و دگرگونی بسیار دارد تالغزشهای بسیاری تصحیح شود که این امر ناشی ازگرایش عاطفی و احساسی به شعر و ادبیات بدونبصیرت و آگاهی است.
درشعر فارسی میتوان اساطیر و مسائل دیرگی را یافتکه از رؤیا و تخیل سرچشمه گرفته و به آن قداست دادهاست اما در شعر عربی حد و مرزهایی وجود دارد کهشناخته شده است و امکان ندارد با تخیل و اساطیر درهم آمیزد.
البته واقعیت این است که میراث فرهنگی قدیمایرانی بر شعر فارسی تأثیر دارد.
به عبارت دیگرشاعر تلاش دارد که میان دنیای معاصر خود ومقولههای ادبی هماهنگی ایجاد کند،و برای عموممردم افق فکری و فرهنگی نوی به وجود آورد که در اینرابطه زبان عربی فصیح میتواند از آن تعبیر کند.
ما میدانیم که هیچقصیدهای در دوران معاصر بدون ارتباط تنگاتنگمیان خود و میراث اسلامی امکان سروده شدن ندارد،پس شعر معاصر عربی باید دائما و به هر گونۀ ممکن،مستقیم یا غیر مستقیم با قصیدۀ عربی قدیم ارتباطداشته باشد،اما قصیدۀ عربی قدیم دارای شکل وبافتی خاصی است و این شکل نمیتواند اکنون مطرحشود.
کیهان فرهنگی:مسائل جهانیاسلام،مثل قضیۀ فلسطین،تا چه اندازهدر شعر و ادبیات عرب نمود یافتهاست؟ حجازی:دوران جنگ سال 1967،در حقیقت(به تصویر صفحه مراجعه شود)دورانی بود که نه تنها بر شعر که بر تمامی هنرها وشاخههای ادبی اثر گذاشت."