خلاصه ماشینی:
"در اینجا لازم میدانم بهیک نکتۀ بسیار مهم در امر آموزش و پرورش اشاره کنم که به طور اتفاقی تا مغزاستخوان،در آن زمان درک کردم و چندین دهه بعد در اثر مطالعه دریافتم که این نکتهیکی از اصولیترین مبانی آموزش و پرورش است که تا به امروز هنوز مورد توجهقرار نگرفته است،من که در هنرستان صنعتی یکی از تنبلترین شاگردان بودم،درهنرستان هنرپیشگی،بین سی نفر شاگرد که همگی از من مسنتر بودند،از همهزرنگتر بودم.
زندهیادنوشین که برای اعتلای هنر نمایش،اعتقاد داشت به جوانان با استعداد باید میدانداد،وقتی کار مرا مشاهده کرد،در شب سوم اجرا،در حضور همه به من گفت:«امشب تو مرا گریم کن»اعضای گروه که به استاد اعتقاد مراد و مریدی داشتند،از شببعد همه داوطلب شدند که من آنها را گریم کنم و از آن پس من شدم گریمور گروهنوشین.
به خاطر دارم یک شب که از روی تصاویرکتاب،مرحوم ظهوری را گریم میکردم،او با لحن شوخطبع خود گفت:«کریمیجون،امشب هم باز گریم کتبی است؟!)طی یک سال تمام آنچه از کتاب آموختهبودم،روی چهرۀ بازیگران به محک تجربه زدم،به طوری که کیفیت کارم از سایرگریمورها به میزان چندین سر و گردن در سطح بالاتری قرار گرفت و حرفهایهایتئاتر مرا به عنوان بهترین گریمور ایران شناختند.
(این نکته را از کتاب گریم فراگرفته بودم)کنی پر دست مرا به گرمی فشرد واظهار داشت:شخشصیت خرس را در تئاتر فحات مسکو که برنامههای آن زیر نظراستانیسلاوسکی اجرا میشود،عینا به همین شکل گریم میکنند،آیا شما فیلمنمایش(خرس)را که توسط گروه فحات اجرا شده است دیدهاید؟جواب دادم خیر واو مجددا دست مرا به گرمی فقشرد."