خلاصه ماشینی:
"عدهای از این پزشکان،بعد از افتتاح مدرسهی دار الفنون، به تدریس در آن پرداختند و شماری از آنها،علاوه بر تدریس در مدرسهی دار الفنون و کار درمانی در دربار، به شغل طبابت در ایران مشغول بودند که از آن جمله است: 1-دکتر هینچه1 دکتر هینچه،سالهای زیادی در رشت و گیلان به کار درمان بیماران مشغول بود و مدت زمانی هم به استخدام دولت در آمد.
اما در بین راه و در سرمای زمستان،گرفتار بیماری و تب شدیدی شد و دیگر نتوانست به مسافرت خود با کاروان ادامه دهد و کاروانیان،او را بدون توجه در یکی از روستاهای کردنشین بین راه رها کرده و رفتند و پزشک بیچارهی سوئدی، در آن روستای دور افتاده و غریب،در حالی که زبان فارسی را هیچ نمیدانست،در حالت بیماری شدید تنها ماند؛ولی به طور معجزهآسایی از مرگ رهایی یافت و اهالی روستا،او را به محض بهبود از آنجا اخراج کردند و دکتر فاگرین با زحمت و مشقت زیاد،در حالی که پولی هم نداشت، پیاده و با الاغ خود را به تهران رساند و مدتی را در پایتخت ایران به طبابت گذراند و به استخدام دولت در آمد.
دربارهی دکتر کلوکه آمده است:مدتی است که عالیجاه مقرب الخاقان کلوکه صاحب حکیمباشی اعلیحضرت پادشاهی،حسب الحکم،چند نفر را در خانهی خود درس جراحی می دهد و الحق در این علم بسیار خوب ترقی کردهاند و عالیجاه مشار الیه،به طوری درس داده است که در قوهی کسی دیگر نبود؛ چونکه علم جراحی،علمی بود که در ایران چندان مهارت در این علم نداشتند،مشار الیه در این درس دادن کاری کرده است که بسیار نفع آن عاید عامهی مردم میشود و کار ثواب است و خدمات زیاد هم به دیوان اعلی کرده است."