خلاصه ماشینی:
"این است که به عقیده من،هیات مدیرهها در جهتحفظ شان وکیل و وکالت تمام سعی خود را بهکار بردهاند،اما درباره این که تا چه میزان موفقبودهاند،وجدان عمومی وکلا باید قضاوت کند.
مانباید آرمانگرایانه و ایدهآلیستی فکر کنیم،ما بایدببینیم چه امکاناتی هست و با توجه به امکانات آیاهیات مدیرهها کوتاهی کردهاند،یا نه؟ *درباره حفظ استقلال و شان وکیل،ادبیاتو محتوای فراوانی از سوی حقوقدانان،وکلا ودانشجویان تولید شده است و واقعا هم اینطور نیست که مسئله محدود به همین مواردکلان و پیش چشم رسانهها محدود باشد.
*حالا که بحث به اخلاق حرفهای رسیده،سوالی وجود دارد که آیا همانگونه که قاضیبرای کشف حقیقت و نیل به عدالت مسئولاست،وکیل هم مسئولیت دارد؟آیا وکیلموظف است به گونهای در دادگاه عمل نماید کهمسیر نیل به حقیقت و عدالت را هموار نماید؟آیا وکلا بایستی به این مسئله اهمیت دهند؟ به صورت کلی درباره این مسئله بحث وجود داردکه وظیفه وکیل،احراز حقیقت است یا دفاع ازموکل؟من تصور میکنم پاسخ در اسم پیداست:«وکیل مدافع»؛وظیفه وکیل دفاع کردن است.
وکیل،در خصوص موکلش مسئول استو باید در پی جمعآوری کلیه مدارکی باشد که دربرائت یا حقانیت موکلش مؤثر است؛این است کهوکیل برای طرف مقابل خود هم مانند یک قاضیتحقیق موظف به کسب دلیل باشد،این به نظرمن وظیفه وکیل نیست.
آیا مشاوره رایگان دادن به موکل یاارباب رجوع با اخلاق حرفهای نسبتی پیدامیکند؟ اولا کانون وکلا دایره معاضدت قضایی دارد کهبایستی مشاوره مجانی و حتی وکیل مجانی به افرادبیبضاعت بدهند و حتی بسیاری از وکلای واجدشرایط برای این امر داوطلب میشوند."