خلاصه ماشینی:
"تهیه کنندۀ مستقل یا با سرمایۀ آن انجمن فیلم را ساخته؟ البته او با انجمن در ارتباط هست،ولی پیشنهاد این که من یک بخش از فیلمی را بسازم که سهکارگردان دربارۀ جنگ کار میکنند،از طرف او بود.
پرسیدم چرا من؟عبد الحسین برزیده که یک اپیزود را ساختهبود،گفت که ما میخواهیم در این مجموعه نگاه دیگری هم به جنگ باشد و چون شما تمایلبه سینمای اجتماعی داری،مایلیم که قسمت را هم شما بسازی.
از سالها پیش ایدههاییدربارۀ مسائل مربوط به جنگ داشتم و حتی با فرید مصطفوی،در فیلم نامهای که ساخته نشد (به تصویر صفحه مراجعه شود)بخشی به این موضوع پرداخته بودیم.
فکر میکنم وقتیشخصیت لایههای چندگانهای داشته باشد و در عین حال(به تصویر صفحه مراجعه شود)همۀ وجوهش برای فیلمساز روشن باشد،این قابلیت رادارد که با هر نوع تماشاگری در هر جای دنیا ارتباط برقرارکند.
چون قصد و نیتاین بود که موقعیت یک مادر معلول جنگی نمایش دادهشود،راهی جز این که در فیلم میبینیم نیست.
بعد از نمایش فیلم هم دیدیم حتی کسانی که فکرمیشد ممکن است به این موقعیت اشکال بگیرند،داناتر ازآن بودند که برخورد کنند.
در نسخۀ اول گیلانهاپیزودی که حالا دومی است)،صحنهای بود که گیلانه ازروی نردبان سر میخورد و میافتد زیر پنجرۀ اتاق واسماعیل از پشت پنجره او را میدید و پنجه به شیشهمیکشید،اما نمیتوانست برای مادری که این همه او راتر و خشک میکند،کاری انجام دهد.
از همان ابتدای کار یعنی انتخاب لوکیشن به ظاهرسادۀ فیلم که یادم نمیآید برای هیچ کدام از فیلمهایم این قدردر انتخاب لوکیشن سختی کشیده باشم،پور صمدی همراهما بود و شناخت بینظیری هم از همۀ مناطق ایران به ویژهشمال کمک بسیاری به ما کرد."