خلاصه ماشینی:
"اگر بپذیریم که تکوین و هستی همواره با ظهور وفنای خود تعادل عالم را محفوظ میدارد و اگر بپذیریم کههجوم سپاه ساحت غربی و وجود،مستدعی یک سنخ&%01314FMNG013G% معنویت است تا این تعادل محفوظ بماند و نیز اگر بدیننکته توجه کنیم که معنویت صرفا شرقی جوابگوی نیازامروز نیست و نمیتواند با تکنولوژی و هجوم فرهنگغرب جمع شود،باید بپذیریم که امروز،دولت،دولتظهور یک سنخ کاملا متفاوت از معنویت است.
اما آیا ما را آن شأن و مقام هست که ساحت غربیوجودمان را به نور ملکوت منور کنیم؟آیا ما را آن تواناییهست که از این حیات دنیوی بمیریم و به حیات روحانیزنده شویم و پس از آن در بیزمانی کامل به زمان وزمانیات و از جمله تکنولوژی رویآور شویم و بر بنیاداین سنخ از معنویت،اساسی برای رابطه و نسبت خود باتکنولوژی استوار کنیم و از این طریق کل هیأت غربیوجود از جمله تکنولوژی را خادم جهت علو و ساحتشرقی وجود خود کنیم؟آیا ما را آن اقتدار هست که تمایزمیان دنیا و عقبی را ازمیان برداریم و ساحت دنیا را عینساحت عقبی و از این طریق مقدس کنیم؟آیا ما به عنوانیک انسان متحد با مقام جمع الجمعیم؟آیا ما همان یگانۀوارستهای هستیم که هردو دستش یمین شده است.
اما مبنای هستیشناسانۀ سکرمنت چیست؟ چگونه سکرمنت به وجود میآید؟در ادیان سامیسکرمنت پس از فنای نفس و به زیر افکندن سلطان واهمهاز سریر قدرت و به پایان رسیدن صولت دنیا و زمان وزمانیات و خاتمه یافتن حکومت و هم مقدس(مایا)تحققمییابد که جملگی از طریق تنظیم و شعایر دینی و دوریاز معاصی و شفقت نسبت به همه کس و همهچیز و ذکرو فکر حاصل میشود."