خلاصه ماشینی:
اگر مشیت الهی بر این امر تعلق گرفته است ، او ما را تنها نمی گذارد « حسبناالله » و آنگاه که توشه ناچیزی از آب و غذا ، که همراه داشت ، به آخر رسید و شیر در سینه اش خشکید ، بیچاره و درمانده به راه افتاد و در وادی انقطاع سرگردان شد و در حالی که نگران اسماعیل بود و فریاد استغاثه اش در میان کوه ها پیچید و جز هوسه کوه ، کسی به ندایش پاسخ نمی داد ، آسیمه سر به طواف صفا و مروه رو آورد و هرچه جستجو کرد کمتر یافت و سراب آب بیشتر روحش را می آزرد و جز خشونت از سنگ های سیاه و لهیب سوزان صحرا پاسخی نمی شنید و در این حال که جانش به لب رسیده بود و مرگ حتمیِ اسماعیلش را لحظه شماری می کرد ، ناگاه سروش غیب ندایی بر کشید و مدد غیبی دستگیرش شد و جبرائیل امین به یاریش شتافت و هاجر آمد که مرگ عزیزش را ببیند اما بر خلاف انتظار بازی او با آب زمزم را دید !
راویان اخبار گفته اند : پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) پس از فتح مکه ، بلال مؤذن خود را فرمود بر بالای خانه کعبه رود و اذان نماز را بگوید و صلای توحید را بسراید و آنگاه مسلمانان مجهز ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 ـ زمر : 73 2 ـ اخبار مکه ، ج2 ، صص 43 ـ 42 3 ـ ازرقی تاریخ مکه ، ج2 ، ص59 ، فاکهی ، اخبار مکه ، ج2 ، ص67 4 ـ رعد : 17 120 شدند و دلوها آماده کرند و رجز خوانان در پیرامون زمزم گرد آمدند و از آب زمزم برگرفتند و کعبه را از بیرون و درون پاک و پاکیزه شستند و از آثار شرک و مشرکان هرچه بود محو و نابود کردند ( 1 ) تا قبله توحید برای نمازگزاران و طواف کنندگان پاک و مطهر گردد ؛ آنگونه که ابراهیم و اسماعیل بدان مأمور شدند : { .