چکیده:
«شرط» به معنای «عهد و التزام» است و در اصطلاح تعهدی است که در ضمن عقد دیگری قرار گرفته است. مفاد شرط یا به صراحت در متن عقد ذکر میشود و یا نمیشود، اولی را «شرط صریح» و دومی را «شرط ضمنی» گویند. در رابطه با اقسام شرط ضمنی بحث شده است اما نسبت به مبحث «شرط ارتکازی» هیچگونه تحقیقی صورت نگرفته است و تنها در دوران معاصر توسط برخی از فقهاء در توجیه و تبیین برخی مسائل حقوقی مورد استفاده قرار گرفته است، اما اینکه ماهیت و مفهوم این شرط و مبنای اعتبار آن چیست و اینکه در کدام دسته از اقسام شرط قرار دارد و مصادیق و آثار آن در فقه و حقوق چه میباشد، بحثی مطرح نگردیده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که شرط ارتکازی شرطی است که در اذهان طرفین قرارداد رسوخ و نفوذ پیدا کرده باشد و طرفین قرارداد هر چند نسبت به آن التفات و توجه فعلی نداشته باشند، اما به گونهای لازمه عقد میباشد. شرط ارتکازی از اقسام شرط ضمنی است و عموم ادله صحت و اعتبار شرط شامل آن نیز میگردد. برخی از آثار شرط ارتکازی را میتوان در مسائلی مانند حق حبس، خیار تاخیر، خیار غبن، خیار عیب، تلف مبیع قبل از قبض، نفقه زوجه در فاصله زمانی بین عقد و عروسی، وجوب تفریغ مبیع و دیگر مسائل در قلمرو فقه امامیه و حقوق ایران مشاهده نمود.
“Condition” means being obliged and bound. In its technical sense، it is an obligation within another contract. The contents of the condition are mentioned explicitly or otherwise in the text of the contract. The former is called an express condition and the latter an implied one. Different types of implied conditions are as follows: essential term، customary term، legal term، mentally established term. There have been investigations and discussions on various kinds of implied term. However، the mentally established condition has not been investigated yet. In contemporary times however، some jurisprudents have taken this type of terms into account in order to explain certain legal issues.
However، there has not been any study or investigation on the nature and concept of this condition، nor on the foundation of its validity، nor on its exact classification، extensions and effects in jurisprudence and law. The outcomes of this research indicate that mentally established condition is one established in the minds of the parties to the contract. It is a concomitant of the contract although the parties to it have not had any actual attention at the time of conclusion. Mentally established condition is among the implied conditions finding its validity from the generality of the proofs of validity of conditions. Some of the consequences of mentally established conditions can be seen in legal issues such as right of lien، option for delay، option for lesion، option for defect، destruction of the object of sale before delivery، the maintenance of wife in the period between marriage contract and wedding، the necessity of liquidation of the object of sale and the like in the Shiite jurisprudence and the law of Iran.
خلاصه ماشینی:
"مسالهای که در این رابطه مورد سؤال قرار میگیرد اینست که در این فاصله زمانی بین عقد و عروسی که هر کدام از زن و مرد جدا از یکدیگر زندگی میکنند، آیا به موجب مواد 1102 و 1106 قانون مدنی تکالیف و وظایف هر یک از زوجین در برابر یکدیگر که ناشی از عقد نکاح است، مثل پرداخت نفقه زوجه توسط زوج و یا تمکین زوجه در فاصله زمانی پس از عقد و پیش از عروسی، به مجرد وقوع نکاح بر عهده هر یک از طرفین مستقر و ثابت میگردد و زوجه میتواند به این وسیله درخواست حق نفقه خویش را در این مدت از همسرش بنماید و یا اینکه بعدها این حق را دارد که به استناد اینکه نفقه زن دین بر عهده مرد است از دادگاه مطالبه نفقه گذشته خویش را بنماید یا خیر؟ به نظر میرسد که آنچه که در بین مردم مرسوم و متداول است و بنای عملی و عرف عادت آنها بر اساس آن شکل گرفته و به گونهای این امر در ارتکاز و عمق اذهان آنان نفوذ یافته است که پس از گذشت زمان این مسأله به صورت امری بدیهی در عقد نکاح تلقی به قبول شده است، به طوری که حتی در فرض عدم تصریح بدان لازمه مفاد عقد است و بنای طرفین بر آن استوار گردیده و تبدیل به شرط ارتکازی مندرج در عقد نکاح شده است که در فاصله زمانی بین عقد و عروسی، هنگامی که زن به خانۀ شوهر نرفته است از زوج نفقه نمیگیرند و پرداخت نفقه زوجه بر زوج واجب نیست، زیرا که عدم پرداخت نفقه زن در خلال بین عقد و عروسی، شرط ارتکازی عقد نکاح میباشد."