چکیده:
مبدا ومعاد دو بنیان تفکر دینی است وبهشت ودوزخ از ارکان بحث معاد است.متکلمان،حکما و عارفان درباره معاد و بالاخص بهشت و دوزخ نکات بسیاری را کشف کرده اند.عزیز نسفی اندیشمند بزرگ قرن هفتم از سه منظر نقلی، عقلی و کشفی به بررسی مساله بهشت و دوزخ پرداخته است. در این مقاله ماحصل یافته های وی بر اساس روش عقلی بررسی می شود. مبانی وی در تفسیر معاد همان اصول فلسفه مشائی است که با بعضی از نکات فلسفه اشراقی تلفیق شده است. نسفی با تکیه بر تجرد نفس و امکان به فعلیت رسیدن عقل نظری و عقل عملی و وابستگی یا رهایی نفس از جسم و اوصاف و احوال آن مساله بهشت و دوزخ را تفسیر می کند و مفاهیمی همانند مراتب بهشت و دوزخ ، صحیفه اعمال ، لذت و رنج اخروی ، درخت طوبی و زقوم ، حوران بهشتی ، انهار اخروی ، ملائکه عذاب و میزان و... را با نوعی تاویل فلسفی ارایه می کند.
خلاصه ماشینی:
"به نظر وی حکما نیز این مراتب نهگانه در طول هم را میپذیرند ولی حکما معیار ترقی را علم و طهارت میدانند و عقیده دارند هرنفسی که در یکی از این مراتب نهگانه باشد پس از مفارقت از قالب به عقل متناسب با خود جذب میشود و هر عقل که به عقل فلک الافلاک نزدیکتر است علم و طهارت او بیشتر است و هرکس با این عقول و نفوس عالم علوی مناسبت کسب نکرده باشد روح روی در زیر فلک قمر بماند و زیر فلک قمر همان دوزخ است.
دلیل آن در این نکته نهفته است که عمل و اخلاق مبتنی بر علم است و چون انسان فاعل علمی است اساس اخلاق و رفتار وی همان علم و معرفت است و به نظر نسفی اگر عقل این علوم را برای کمال به کارگیرد این مجاری درهای بهشت خواهند بود و گرنه به درهای دوزخ تبدیل میشوند.
پس نزاع طبیعت و عقل در آدمی و جداشدن انسانها بهعنوان اهل طبیعت و اهل عقل،به زبان استعاره و تمثیل به شکل درخت طوبی و زقوم بیان شده است و ملا صدرا نیز مثال درخت طوبی را مثالی برای نفس انسان نیکبخت میداند که در علم و عمل به مرتبه کرامت و بزرگواری رسیده است و حتی نقل میکند که از طریق احادیث شیعی روایت شده است که طوبی درختی اسیت که ریشه آن در خانه حضرت علی(ع)است و هیچ مرد مومنی نیست مگر آنکه در خانهاش شاخهای از شاخههای آن وجود دارد(مجلسی،بحار الانوار،87/8 و 88)."