چکیده:
خشونت خانگی انواع مختلفی از جمله قتل، ضرب و جرح، توهین و تحقیر را دربر میگیرد. اما انواع مهمتری از خشونت نیز وجود دارد که هژمونی فرهنگی مانع از آن است که حتی از سوی افرادی که متحمل آن میشوند، خشونت تلقی شود. هدف این پژوهش، بررسی مهمترین عوامل همسرآزاری با هدف ارائه تبیینی دینی است که با رویکرد تحلیلی به بررسی متون دینی پرداخته است. تحمیل کار در منزل و قبح طلب اجرت در موارد مشروع و مهریه از سوی زن، همان خشونت نمادین است که زمینهساز بسیاری از انواع خشونتها میشود. اما اگر باور جمعی انجام این امور را لطف زن و نه وظیفه الزامی او بداند، اولا، توقع انجام آنها از بانو نمیرود؛ ثانیا، در مقابل ترک آن آزار یا توبیخی وجود نخواهد داشت و ثالثا، در صورت انجام این امور از سوی بانو، وی مورد تقدیر شایسته قرار میگیرد. بر این اساس، بهترین راهبرد کاهش خشونت خانگی، تحقق هنجارهای دینی در عرصه اجتماع میباشد.
خلاصه ماشینی:
"دین اسلام نیز به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی، با ارائه شناخت کاملی از حقیقت انسان و توجه دقیق به تفاوتهای طبیعی زن و مرد با جعل هنجارهای الزامی و غیرالزامی برای آن دو، مدعی است تنها و بهترین شیوه اصلاح نابسامانیهای وضعیت زن و مرد را ارائه نموده است؛ یعنی رعایت حقوق زن که در آموزههای دینی مورد توجه قرار گرفته است، تنها راهی است که با حفظ کرامت و انسانیت وی، جایگاه حقیقی او را در نظام خانواده و جامعه محقق میسازد و ظلم و خشونت علیه آنها را از بین میبرد.
18 اما مواردی از خشونت نیز وجود دارد که تعاریف فوق آن را برنمیتابد و آن خشونتهایی است که تحت تأثیر هژمونی فرهنگی، حتی از سوی خود زنان، خشونت محسوب نمیشود و حال اینکه این خشونتهای پنهان که از آن به «خشونت نمادین» یاد میکنیم، زمینه بسیاری دیگر از خشونتهای آشکار را فراهم مینماید.
22 «ضعف کنترل رسمی» نظریه دیگری است که منشأ عدم توجه یا دیر توجه کردن به مسئله خشونت زناشویی را پیشینه فرهنگی و قانونی عدم مداخله در امور دیگران و خصوصی انگاشتن نزاعهای خانوادگی میداند؛ 23 یعنی نه تنها جامعه خشونت را مجاز در نظر میگیرد، بلکه از آنرو که در جامعه خانواده به عنوان محدودهای خصوصی مطرح است، برای دولت امکان نظارت بر رفتار افراد در این محدوده خصوصی نیز وجود ندارد."