خلاصه ماشینی:
"در تمام لحظههای دیرپای روزه- در گرمای تابستان افیونی، من بیاد تودۀ انسان- که ذهنش خالی از اندیشۀ نان است خواهم بود.
عمق لاهوتی آفات شریف روزه را احساس خواهم کرد.
و به تاکستان سرسبز و انارستان عطرآگین باغ آیههای وعده خواهم رفت.
و برای ماهیان کوچک قرمز، آیههای مسح را تفسیر خواهد گفت.
پرواز رضا براهنی پرنده پر زد و با پر زدن تمامت خود را پراند در پرواز شعاع قامت سرخ مثلش در نور تناسخ همه اشکال هندسی در اوج تناسخ همه اشکال آسمانی بود گرفتمش که نیفتد،بجای افتادن، پرید پرنده پر زد و با پر زدن تمامت خود را پراند در پرواز گرفتمش که نیفتد،که بالهایش را گرفتمش که نیفتد،بجای افتادن پرید و پر زد و پرواز کرد گرفتمش که نیفتد، که فکر میکردم که یک تلنگر ناچیز دست من کافی است که بالهاش،شکن در شکن،شکسته شود ولی پرید پرید و پر زد و پرواز کرد گشوده راه هوا را به نوک منقارش و سینه را پر از آفاق آفتابی کرد."