چکیده:
طرح مساله: بر اساس تحقیقات انجام شده، فرآیندهای اعتیاد، تحت تأثیر باورها و نگرشهای بیماران است. این پژوهش، با هدف بررسی نقش تحریفات شناختی و پیامدهای روانشناختی آن، در رفتار سوءمصرف مواد افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی سوءمصرف مواد شهر بندرعباس و مقایسة آن با گروه عادی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح مورد – شاهدی است که در آن یکصد نفر از افراد سوءمصرف کننده مواد، با یکصد نفر افراد عادی که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر تقریبا همتا شده بود مقایسه شدند. گردآوری دادهها به کمک پرسشنامههای اطلاعات زمینهای، مصاحبة بالینی، پرسشنامة نگرشهای ناکارآمد و پرسشنامة اضطراب، افسردگی، تنیدگی (DASS) انجام شد. دادههای پژوهش با بهرهگیری از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون t، آزمون خی دو و آنالیز واریانس، تحلیل شدند. یافته ها: یافتهها نشان داد، افراد سوءمصرف کنندة مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها در مقایسه با گروه گواه، نگرشهای ناکارآمد را نشان دادند. نتایج: نتایج نشان می دهد که نگرشهای ناکارآمد میتواند به عنوان یک عامل آسیبپذیر، احتمال گرایش به سوء مصرف مواد را افزایش دهد و در نتیجه شناخت درمانی برای این افراد مؤثر به نظر میرسد.
Objectives: Addiction researchers find that addictive processes are influenced by patient beliefs and attitudes. This research was carried out to assess the role of dysfunctional attitudes، outcomes of psychology in substance abuse behaviors of subject were referred to addiction treatment center in the city of Bandar Abbas، and to compare the with the control group.
Methods: This is a retrospective study in which 100 subject substance abusers were compared with 100 subject s of control group who were selected using convenience sampling and were also demographically matched. Data were gathered using a demographic questionnaire، clinical interview، dysfunctional attitudes scale (DAS)، Depression Anxiety Stress Scale (DASS). The data were analyzed via descriptive statistic method، T- Test and chi-square and variance analysis.
Findings: Findings indicated that in comparison with control group، subject of substance abusers had experienced more stress، anxiety، depression، had shown a cognitively more percent of them dysfunctional attitudes in comparison with control group.
Results: The results suggested that the dysfunctional attitudes could be as a Vulnerability Factor that increase abuse of substance; consequently use of cognitive therapy could be helpful and effective in prevention and treatment of the addicts.
خلاصه ماشینی:
" بررسی و مقایسة دو گروه سوء مصرف کنندة مواد و افراد عادی، در ابعاد مختلف هیجانات، حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در خرده مقیاس اضطراب بود و همچنین افراد سوءمصرف کنندة مواد در دو مقیاس افسردگی و فشار روانی، نمرات بیشتری کسب کردند ولی تفاوت مشاهده شده، معنادار نبود ( جدول 1 ).
287 عادی 84/102 146/409 بحث و نتیجهگیری همانگونه که اشاره شد، پژوهش حاضر، به منظور بررسی متغیرهای شناختی و پیامدهای روانشناختی آن در افراد سوء مصرف کنندة مواد و مقایسة آنها با گروه بهنجار انجام شده است.
یافتههای این پژوهش نشان داد که بررسی هیجانات (فشارروانی، اضطراب، افسردگی) در دو گروه سوءمصرف کنندة مواد و بهنجار، حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در خرده مقیاس اضطراب بود و همچنین افراد سوء مصرف کنندة مواد در دو مقیاس افسردگی و فشار روانی، نمرات بیشتری کسب کردند ولی تفاوت مشاهده شده معنادار نبود.
- Blume - Marlatt - Gorman - Horowitz - Davies - Shoal - Giancola - Thorberg - Lyvers - Compton Schuckit - - Weiss - Rosenberg - Raimo - Swendsen - Merikangas - Tomasson - Vaglum - Khantzian - Estefanz - levin - Al – najjar - clark - Wagner شماری از تئوریها و مدلهای مختلف، تبییناتی را در خصوص همراهی اختلالات سوءمصرف مواد و دیگر اختلالات محور I، بویژه اختلالات اضطرابی و خلقی ارائه کردهاند (دوریس 1 ، ابمیر 2 و شاجهان 3 ، 1999، کوب 4 و لموال 5 ، 1997، 2001)."