چکیده:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه حوزههای مرتبط با طرحوارههای ناسازگارانهی اولیه در معتادان ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیربالینی در شهر تهران صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع علی ـ مقایسهای است. به این منظور تعداد 90 نفر از افراد معتاد ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیربالینی (سه گروه 30 نفره) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه طرحوارههای یانگ، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه خصوصیات فردی پاسخ دادند. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه، مجذور کا، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که از نظر حوزههای مرتبط با طرحوارههای ناسازگارانهی اولیه بین سه گروه مورد مقایسه تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: بهنظر میرسد مداخلات درمانی با هدف تغییر و اصلاح طرحوارههای ناسازگارانهی اولیه میتواند در افزایش میزان موفقیت معتادان ناموفق به ترک مواد افیونی موثر باشد
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اثرگذاری عمیق و بسیار زیاد طرحوارههای ناسازگار اولیه بر فرآیندهای روانی و رفتاری بهعنوان عوامل زیربنایی اختلالات روانی بهویژه در رابطه با اعتیاد از یکسو و تعداد بسیار اندک پژوهشهای بهعمل آمده در این حوزه از سویدیگر این پژوهش به مقایسه حوزههای 1 مرتبط با طرحوارههای ناسازگارانهی اولیه در بین معتادان موفق و ناموفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیربالینی میپردازد تا زوایای بیشتری از آن را آشکار ساخته و زمینهای برای پژوهشهای آتی و درمان اعتیاد با هدف تغییر و اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه معتادان باشد.
بهمنظور تبیین چگونگی ارتباط طرحوارههای ناسازگار اولیه با اعتیاد به مواد افیونی میتوان گفت براساس نظر یانگ (1990) رفتارهای ناسازگارانه در پاسخ به طرحواره ایجاد شده و سپس بهوسیله خود طرحوارهها برانگیخته میشوند و هنگامیکه طرحوارهی ناسازگار برانگیخته میشود، افراد معمولا سطح بالایی از عواطف ]منفی[ نظیر خشم شدید، اضطراب، غم یا احساس گناه را تجربه میکنند.
در یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت که بهنظر میرسد بین حوزههای مرتبط با طرحوارههای ناسازگارانه اولیه با اعتیاد رابطه وجود داشته و شدت بالای این حوزهها را میتوان به عنوان عاملی موثر در گرایش به اعتیاد گروه ناموفق در مقایسه با گروه غیربالینی (در تمامی حوزهها) و عدم موفقیت آنها در مقایسه باگروه موفق در نظر گرفت و تلویحا بیانگر این است که مداخلات بالینی با هدف تغییر و اصلاح طرحوارههای حوزههای مذکور میتواند کمک موثری در کاهش احتمال گرایش به مصرف مواد وافزایش احتمال موفقیت در ترک مواد افیونی باشد."