چکیده:
«اقتباس ادبی» شیوه ای امروزی است برای بازآفرینی رمان، داستان، رویدادهای برجسته کتابهای تاریخی و حماسههای منظوم و منثور در حوزه تئاتر و به ویژه سینما. ادبیات فارسی سرشار از رویدادهای دراماتیک است. روایتهای کمنظیری در شاهنامه، خمسه نظامی، مثنوی معنوی، تاریخ بیهقی و... وجود دارد که قابلیتهای نمایشی را برای «اقتباس ادبی» در خود دارند. می توان با بهره گیری از ظرفیتها و اقبال عمومی نسبت به «هنرهای نو» گوشه هایی از توانمندیهای ادب فارسی را به مخاطبان امروز نشان داد. در این مقاله به بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر پرداخته شده است و ساختار قصه براساس مهم ترین عوامل یک اثر دراماتیک، بررسی و جنبههای هنری آن از منظر درام و ساختمان نمایش روشن شده است.
Literary adaptation is recasting literary books such as novels، short stories، or even poems in a new form such as films، stage plays، or even video games. Persian literature abounds with dramatic events. There are many fascinating narratives such as Shahnameh of Ferdowsi، Khmseh of Nezami، Mathnavi of Rumi، and Tarikh-e Beyhaghi of Beyhaghi، which have the dramatic capacity of literary adaptation. In this paper، the writer examines the dramatic capability of “The execution of Amir Hasanak the vizier”. The structure and artistic aspects of the story will be studied in the light of the elements of drama
خلاصه ماشینی:
"در این روایت ، با آنکه برابر توصیف بونصر مشکان و توضـیح مـاجرا بـه امیـر مـسعود، گنـاهی متوجه حسنک نیست ، حتی پادشاه پس از شنیدن موضوع و ضرورت راه گردانیدن از بغداد و پـذیرش 1- Literary Adaption 2- Flashback خلعت خلیفة فاطمی و آگاهی از خطاب سرزنش آلود محمود در باب خلیفة بغداد، می گویـد: «پـس از حسنک در این باب چـه گنـاه بـوده اسـت کـه اگـر [بـه ] راه بادیـه آمـدی، در خـون آن همـه خلـق شدی؟»(بیهقی ،٢٥٣٦: ٢٢٧)؛ اما در هر حال زمینه سـاز تهمـت و گنـاهی مـی شـود کـه در رونـد درام، مهم ترین جرم حسنک شمرده می شود.
در تراژدی حسنک وزیر، افزون بر آنکه قلم پرشور و توانمند و نگاه نافذ بیهقـی ، راوی دقیـق تریــن جزئیات صحنـه اسـت ، هنر توصیف و تصویـرپردازی او در بخشهایی - مانند تصاویر ورود حـسنک بـه «محضر» و صحنة اعدام - به اوج خود می رسد؛ تنوع گفت وگوها، اعمال آدمها، نحـوة داوری آنهـا، طـرز لباس پوشیدن، نحوة حرف زدن و زمینه هایی از این دست ، نقشی اساسی در ترسیم سـیمای اشـخاص بـر عهده دارند، به نحوی که در بازآفرینی نمایشی این اثر، حتی اگر توضیحات بیهقـی را حـذف کنـیم یـا بـه حداقل برسانیم ، باز می توان به کمک دیالوگ و رفتار بازیگران داستان حـسنک، از روحیـه ، مـنش ، پایگـاه سیاسی – اجتماعی ، خلق و خو و سایر ویژگیهای آدمها برداشتی نمایشی کرد.
» این گفتار کوتاه در آغاز داسـتان کـه از یک بحران پدید آمده و نقطة شروع بحرانهای بعدی است ، موجب می شود مخاطب بـا فکـر کـردن به پی آمدهای « اندیشیدن امیر مسعود» و پرس و جویی که او آغاز می کند، سرنوشت قهرمـان اثـر را در هاله ای از ابهام ببیند و از همین جا « بیم و امید» را در درون خود احساس کند."