چکیده:
یکی از مثنوی های کوتاه سنایی غزنوی، که کمتر مورد توجه قرار گرفته و صحت انتساب آن به وی نیز مسلم است، «تحریمه القلم» است که شاعر در آن به ستایش قلم می پردازد. قلم در ادبیات فارسی همواره از جایگاه والایی برخوردار بوده است و شاعران و نویسندگان به ستایش آن پرداخته اند. در ادبیات عرفانی ما از قلم با تعابیر گوناگونی چون نخستین آفریده، جوهر، عقل، ملک، نور و... یاد شده است. به نظر عرفا نخستین آفریده همان انسان کامل است که باید پس از قوس نزولی در مراتب آفرینش، قوس صعودی را تا رسیدن به مرحله کمال بپیماید. در این مقاله با تبیین این مسئله با استناد به برخی متون عرفانی و به ویژه کتاب انسان کامل عزیزالدین نسفی، بیان شده است که قلم در مثنوی تحریمه القلم، با تاویلی می تواند انسان کامل باشد و در واقع سنایی به نوعی کامل ترین آفریده را ستایش کرده است. گویا هدف سنایی از ستایش قلم (انسان کامل) توسل به آن برای مبارزه با ظاهر سازی و سالوس ورزی زمانه و یافتن راهی برای رسیدن به کمال است. بر این اساس، قلم به بیان مراحلی از سلوک می پردازد و از این جهت این مثنوی، رساله ای کوچک در سیر و سلوک به شمار می آید. ما در این مقاله، نصایح قلم را در چهار عنوان: دعوت به پشیمانی، دعوت به پرهیز از ظاهر سازی و سالوس ورزی، دعوت به تلاش و مجاهدت و دعوت به صداقت دسته بندی کرده ایم.
One of the short poems of Sanaei Qaznawi- who is a religious a religious poet of 6 th A.H- is Tahrimat-ol-Qalam. It is clear that this work refers to himself and is also less noted. Qalam in Persian literature has got a sublime nature and poets/writers have adored it. In mystic literature the Qalam has been referred to as the first creature، essence ، wisdom، territory، light and etc. Mystics believe that the first creature is the perfect man who must، after his fall، return back to the holy state & regain his perfection. In this essay، this issue has been worked upon in regard to some of the mystic texts especially the prefect man by Aziz-ol-din Nasafi. This essay attempts to expresses the point that Qalam in Tahrimat-ol-Qalam is the same as prefect man indeed Sanaei tried to praise it as the prefect creature . The aim of Sanaei is to resist the hypocrisy of his day & finding a his way in order to transcend our essence. In this way، Qalam expresses some stages of mystic path (Selouk) and thus it can be regarded as a pamphlet of mystic path. This assay has categorized the advises of Qalam in the four field: invitation to regret، invitation to avoid hypocrisy encouraging honesty& fight against the ego
خلاصه ماشینی:
"چنین کسی چون به کمال رسید و بر نفس خویش مسلط گردید، قوس صـعودی آفـرینش را تا رسیدن به مقام وصل طی کرده است و باید به سوی محبوب خود بازگردد: چون شــود بر نهاد خـود مالک بشنود کارجــعی الـــی ربک (همان : ١١٥/ ٢٠٣٨) با توجه به مطالب پیشین می توان گفت آن جا که سنایی از عقل والا یاد می کنـد اغلـب بـه تأویل صوفیه از آن به قلم (به عنوان نخستین آفریده ) و انسان کامل توجـه داشـته اسـت .
٦- قلم ، عقل و انسان کامل در تحریمة القلم سخن گفتن از زبان حال موجودی بی جان در واقع هنرنمایی شاعرانه و شگردی ادبی است و این نوع شگرد در ادبیات جهان و از جمله ادبیات پارسی ، بسیار رایج بـوده و نویسـندگان و شاعران با استفاده از آن ، گونه های ادبی مختلفی خلق کرده اند (پورجوادی ، ١٣٨٥: ٢٩) سـنایی ، در تحریمه القلم زبان قلم را برای بیان مقصود خودگویاتر می بیند و بنابراین به زبان حال او بـه بیان معانی مدنظر خود می پردازد.
گویی سنایی مراتب آفرینش را از نخستین آفریده تا آفرینش انسان پـس از قوس نزولی ، و سپس سیر صعودی او تا رسیدن به مرحلة کمال ، که هـدف آفـرینش اوسـت ، مرور می کند: کردگارا به جان پاک رســول به علـی و حسین و ســبط بتول به مـقیــمان خانــقاه وفـــا به امــینان مأمـن «هل اتـــــی » که دل ما ز غیر خود بســتان از هــوای هــوای خود بــرهان دستمان نگسلان زدامـن خود روحمان پاک کن زنـیک و زبد دیده مان ده بدین نظر تزیین وانکه گوید در این سخن آمین (99-103 /120) نتیجه علی رغم صحت انتساب مثنوی تحریمه القلم به سنایی و اهمیـت آن در بـین آثـارش ، ایـن مثنوی کمتر مورد توجه بوده است ."