چکیده:
این مقاله در نظر دارد تقسیم بندی های گوناگون واقع گرایی و ضد واقع گرایی اخلاقی را بررسی کرده و با توجه به آموزه های ویتگنشتاین متاخر، نظر وی را در این باره بیان نماید. به این منظور، پس از شرح کوتاهی از آموزه های ویتگنشتاین در پژوهش های فلسفی، نظرات گوناگون شارحان وی درباره واقع گرا یا ضد واقع گرای اخلاقی بودن ویتگنشتاین بررسی می شود. مبحث واقع گرایی اخلاقی ارتباط وثیقی با مبحث شناخت گرایی و ناشناختگرایی در فرا اخلاق دارد، از همین رو به صورت کوتاه، به بررسی نظر ویتگنشتاین متاخر در این بار نیز پرداخته شده است. در انتها نیز سعی شده نشان داده شود که واقع گرا و یا ضدواقع گرا نامیدن ویتگنشتاین، ناشی از کاربرد نادرست گرامر واقعیت است و نمی توان وی را در این تقسیم بندی جای داد.
خلاصه ماشینی:
"از نظر ویتگنشتاین آنچه برای ما در اینجا اهمیت دارد،فقط توصیف بازی است و اینکه کاربران زبان چگونه در این شکل زندگی رفتار میکنند.
ویتگنشتاین مینویسد: «هنگامی که فیلسوفان واژهای را به کار میبرند- «دانش»،«وجود»،«عین»،«گزاره»،«نام»-و سعی می- کنند ذات چیزها را در آن ضبط کنند،باید همیشه از خود بپرسید:آیا این واژه در بازیی که خانه اصلی آن است عملا همین جور بکار برده میشود؟» (ویتگنشتاین،1381:103) در اینجا خانه،واژه بازیی است که آن واژه در آن بکار برده میشود نه اینکه ذات و حقیقت ورای زبان و بازی زبانی در پشت آن واژه وجود داشته باشد و واژه معنای خود را از آن بگیرد.
7-نتیجه 1-اگر بخواهیم از منظر مباحث فراراخلاقی که در بخش اول مقاله ارائه کردیم به موضع ویتگنشتاین نظر بیندازیم،خوانشهای واقعگرایانه اخلاقی از ویتگنشتاین،نمیتوانند شروط واقعگرایی اخلاقی از این حیث که واقعیتهای اخلاقی،عینهایی در بیرون هستند را تامین کنند؛چرا که در خوانشهای امثال لاویبند،کری و دیگران واقعیت بر ساخته عالم انسانی است ولی مهمترین شرط واقعگرا بودن در اینجا،اعتقاد به وجود واقعیتهای اخلاقی در جهان پیرامون به نحوی از انحاء است.
پس اگر صدق و کذب را بنابر قواعد خود بازی تعریف نماییم و با توجه به این توصیف که شهود عرفی نیز از آن حمایت میکند،بازی زبانی اخلاقی یک بازی شناختاری است.
به نظر ویتگنشتاین دو گانه واقعگرایی و ضد واقعگرایی اخلاقی آنچنان که در بخش اول مقاله ارائه نمودیم، مبتنی بر پذیرفتن واقعیتی خارج از زبان و بازی زبانی است و این دوگانه همان گونه که در بخش گرامر واقعیت دیدیم،دوگانهای است مبتنی بر یک اشتباه فلسفی."